|
درباره «دورهمی» که قرار است بزودی با ایدهای جدید روانه آنتن سیما شود
دورهمیتر شو!
احسان سالمی: «بزودی دورهمی تغییر خواهد کرد»، این خبری بود که آخر هفته گذشته مهران مدیری در صفحهاش در اینستاگرام به اشتراک گذاشت تا مشخص شود فصل تازه دورهمی گویا آنچنان که باید باب میل خود مهران مدیری به عنوان مغز متفکر این برنامه نیست. بر اساس آنچه مدیری خود در این پست نوشته، دورهمی پس از تغییر و تحولات قرار است «با ایدهای جدید» کار خود را آغاز کند که «بسیار جذاب خواهد شد».
اما چرا باید تغییر و تحولات در دورهمی را به فال نیک گرفت؟ هر چند بر اساس آمارهای اعلام شده از سوی سازمان صداوسیما، دورهمی فعلی نیز از جمله برنامههای پرمخاطب نوروز امسال بوده اما شرایط دورهمی در دوره جدید آن با استانداردهای موردنظر مخاطبان آثار مهران مدیری فاصلههایی داشت که لزوم تغییر در شیوه اجرای این برنامه را به چشم اغلب مخاطبان میآورد.
اصلیترین نقد به این دوره از برنامه دورهمی را باید حضور بیش از اندازه مهران مدیری در برابر دوربین دانست. در واقع در سری جدید «دورهمی» با حذف بخش نمایشی که پیش از این با حضور سروش جمشیدی تولید میشد، در نهایت همه بار نمایشی برنامه برعهده مهران مدیری گذاشته شد. در این شرایط برنامه شامل 2 بخش گفتوگوی مهران مدیری با میهمانها و استندآپهای خود مدیری است که باعث شده حضور مدیری در برابر دوربین بیش از همیشه باشد.
جالب اینکه مدیری در یکی از برنامههای اخیر خود با انتقاد از سیاستهای اخیر تلویزیون برای نمایش مکرر آثارش در شبکههای مختلف که به واسطه شرایط قرنطینه و لزوم پخش سریالهای شاد از تلویزیون اتخاذ شده بود، گفته بود «بارها از مسؤولان تلویزیون خواهش کردم که اینقدر سریالهایم را پخش نکنید. مردم دارد حالشان از من بهم میخورد» و انگار حالا خودش هم به همان توصیهای که به مدیران تلویزیون کرده، نیمنگاهی داشته تا به جای تمرکز کل برنامه دورهمی بر مهران مدیری، بخشی از برنامه را هم با حضور کمدینها و ستارههای دیگر تولید کند.
واقعیت آن است که طی این سالها آنقدر انتظار مخاطبان از مهران مدیری بالا رفته و کیفیت کارهای او مورد تایید مخاطبان بوده که حالا دیگر نمیتوان از مدیری انتظار داشت از چگونگی به دست آوردن رگ خواب مخاطبان بیاطلاع باشد. با این تفاسیر اصلا حضور مکرر او در برابر دوربین و پر کردن فواصل خالی برنامه با حضور خوانندگانی گمنام و ناشناس اتفاقی نیست که بتواند مخاطب سختگیر این روزها را برای تماشای برنامه مدیری راضی کند. البته همانگونه که پیش از این اشاره کردیم، دورهمی با وجود همه این ضعفها همچنان در میان برنامههای پرمخاطب تلویزیون در ایام نوروز قرار داشت اما این نباید مانع از آن شود که ضعف آشکار این فصل از برنامه در برابر دورههای قبلی آن را نادیده بگیریم. به علاوه اینکه مدیری در آغاز این فصل سعی کرد با شروعی توفانی و نقد صریح دستگاههای دولتی نشان دهد سعی دارد در دورهمی به سمت نقد بدون تعارف حرکت کند اما در ادامه این روند نیز کمرنگتر شد تا تنها برگ برنده این دوره از برنامه نیز آرامآرام به دست فراموشی سپرده شود.
«دورهمی» در شرایط فعلی خود، برنامهای به تکرار افتاده است که بسیاری از قسمتهای آن فاقد اتفاقی خاص و جذاب برای مخاطبان است. حتی در بعضی از موارد میزان به تکرار افتادن برنامه به حدی بود که شماری از میهمانهای دعوتشده به برنامه نیز تکراری بودند و پیش از این در فصلهای قبلی برنامه دعوت شده بودند. همین موضوع نیز انتقاداتی را متوجه این فصل از برنامه کرده بود.
همانطور که مدیری خود در یادداشت کوتاهش درباره تغییر و تحولات پیشروی «دورهمی» نوشته، «فقدان ایده جدید» همان نقطه ضعف این برنامه در شرایط فعلی است که جبران آن میتواند روحی تازه به پیکر خموده و خسته این برنامه بدمد. برنامهای که زمانی پس از اتمام هر قسمت آن به واسطه بانمک بودن بخشهای مختلفش، توسط کاربران دست به دست میشد و در شبکههای اجتماعی بازتاب فراوان داشت ولی حالا بیشتر متکی به اظهارنظرهای تند و تیز مهران مدیری در جریان استندآپهاست؛ اتفاقی که نشاندهنده کمتر شدن بار کمدی برنامه و پررنگتر شدن وجه نقد اجتماعی در آن است.
البته نقد اجتماعی و مطالبهگری در جایگاه یک کمدین مسیری قابل احترام است ولی این موضوع نباید باعث غفلت سازندگان «دورهمی» از وجوه کمدی و نمایشی این برنامه شود. وجوهی که قطعا در افزایش جذابیت برنامه و جذب طیفهای مختلف از مخاطبان موثر خواهد بود.
هر چند هنوز تغییر و تحولاتی که قرار است در ادامه مسیر ساخت «دورهمی» اعمال شود، مشخص نشده است اما به نظر میرسد برای بهتر شدن این اوضاع بهترین راه افزایش وجوه نمایشی برنامه باشد.
***
شاید زنده نبودم
در عملیات بیتالمقدس شهید همدانی برای پیگیری آمبولانس و آوردن مهمات قصد حرکت به سوی قرارگاه را داشت. به او اصرار میکنند یک بسیجی مجروح داریم او را با خود ببر. در موقع حرکت رادیوی ماشین پس از قطع مارش نظامی صدای اذان را پخش میکند. از بسیجی سوال کردم اسمت چیه؟ بچه کجایی؟ او جواب نداد و زیر لب چیزهایی میگفت. فکر کردم لابد اولین باری است که به جبهه آمده مجروح شده و حتماً کُپ کرده است. دیگر او را سوالپیچ نکردم. یک مقدار که جلوتر رفتیم دیدم رو کرد به من و خیلی مؤدب و شمرده خودش را معرفی کرد. فهمیدم اهل تهران و بچه نازیآباد است و سال آخر دبیرستان تحصیل میکند. گفتم برادر جان چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟! گفت وقت اذان بود نماز میخواندم. نگاهی به سر و وضع او انداختم. از لای انگشتان لاغرش که روی محل زخم بود خون بیرون میزد. گفتم نماز میخوانی؟ چه نمازی؟ مگر ما داریم رو به قبله حرکت میکنیم؟ در ثانی پسر جان بدن تو پاک نیست. لباسهایت هم که خونی و نجس است. کوتاه جواب داد حالا همین نماز را میخوانیم تا ببینیم چه میشود و باز ساکت شد. چند دقیقه بعد گفتم لابد نماز عصر را میخواندی. گفت بله! گفتم خب صبر میکردی میرسیدیم اورژانس، هم زخمات را میشستیم و هم لباست را عوض میکردی بعد با فراغ بال نماز میخواندی. گفت معلوم نیست چقدر دیگر توی این دنیا باشم. فعلا همین نماز را خواندم، قبول و ردش با خداست. گفتم باباجان تو که چیزیت نشده یک جراحت مختصر است زود خوب میشوی و برمیگردی خط... .
بالاخره او را رساندم به اورژانس تیپ 27 و سفارش کردم حسابی به او برسند. رفتم مقر قرارگاه. موقع برگشت رفتم احوال آن بسیجی رو بپرسم که مسؤول اورژانس گفت خونریزی داخلی کرده بود، با یک آرامش عجیبی چشمهایش را روی هم گذاشت و شهید شد. برگشتم به طرف مقر و در حالی که رانندگی میکردم به پهنای صورت گریه میکردم. صدایش توی گوشم زنگ میزد که میگفت معلوم نیست چقدر توی این دنیا باشم فعلاً همین نماز را خواندم، رد و قبول آن با خداست. یاد جمله شهید دستغیب افتادم که میگفت حاضر است ثواب 80 سال عبادات واجب و مستحب خودش را با دو رکعت چنین نمــازی از یک بسیجی عوض کند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از نهضت خدمترسانی مردم و گروههای جهادی برای مقابله با کرونا و کمک به خانوادههای مستضعف گزارش میدهد
هم جان، هم نان
گروه سیاسی: از زمان شیوع کرونا در کشورمان، صحنههایی زیبا و به یادماندنی از ایثار و فداکاری گروههای مختلف مردمی در کمک به همنوعان پدید آمد. این رویداد که همزمان بود با تجلی «غرب وحشی» در کشورهای اروپایی و بروز رفتارهای قرون وسطایی، پس از فرمایشات نیمه شعبان رهبر معظم انقلاب شکل جدیتری به خود گرفته و تا اقصی نقاط کشور توسعه یافته است.
به گزارش «وطن امروز»، در طول چند ماه اخیر کرونا هر چقدر باورهای رایج درباره کشورهای غربی را دچار فروپاشی کرده، در ایران به بستری جهت بروز عواطف و احساسات نوعدوستانه در گستره وسیع آن تبدیل شده است. حضور گسترده گروههای مردمی برای ضدعفونی کردن معابر، جهاد کادر درمانی کشور، اقدام بسیجیان جامعه پزشکی در انجام طرح بینظیر غربالگری بیش از 70 میلیون نفر، حضور پررنگ مساجد و هیأتهای مذهبی برای تولید و توزیع اقلام پزشکی، همراهی کسبه و صاحبان مغازه و خانه با مستاجران و... گوشهای از دهها جلوه همراهی مردم با یکدیگر جهت عبور از این بحران بود. این حضور گسترده مردمی از یک طرف در دنیا بیسابقه بود و از طرف دیگر ناشی از همراهی توام با اعتماد مردم با دستگاههای مسؤول بود. رزمایش همدلی مردم ایران در حالی جریان داشت که در اروپا و آمریکا، نهتنها خبری از مراعات حال شهروندان توسط یکدیگر نبود که اخبار متعدد از درگیری در فروشگاهها، خالی شدن فروشگاههای بزرگ و کمبود اقلام پزشکی و دارویی، ماسک دزدی دولتهای مدعی و در مواردی تشکیل صفهای ممتد خرید اسلحه(!) خبر از برخاستن غرب وحشی میداد. به نظر میرسد بازتاب همین دوگانه بود که بسیاری از ایرانیان خارج از کشور را به بازگشت به کشور متمایل و درخواستها از سفارتخانههای ایرانی برای تسهیل انجام این سفرها را به صورت چشمگیری افزایش داد.
رزمایش همدلی مردم ایران البته پس از فرمایشات رهبر معظم انقلاب به مناسبت نیمه شعبان به شکلی گستردهتر تداوم یافت. رهبر معظم انقلاب در خجسته عید نیمه شعبان و میلاد حضرت بقیهاللهالاعظم، در سخنان زنده و تلویزیونی خطاب به ملت شریف ایران فرمودند: «...مسؤولان در ستاد ملی [مبارزه با کرونا] به طور جدی مشغول کارند و گزارشهایش به ما داده میشود و اطلاع پیدا میکنیم. برای برخی از قشرهای ضعیف هم فکرهایی کردهاند که من توصیه میکنم، تأکید میکنم که این برنامههایی را که مسؤولان دولتی برای برخی از قشرهای ضعیف در نظر گرفتهاند، هر چه سریعتر، هر چه بیشتر، هر چه بهتر انشاءالله به اجرا دربیاورند؛ لکن در کنار این، مردم هم وظیفه دارند. عدهای هستند که در این شرایط و در این اوضاع حقیقتا زندگیشان به سختی قابل گذران است و نمیتوانند زندگی معمولی عادیِ خودشان را اداره کنند؛ مردمی که دستشان باز است و توانایی دارند باید در این زمینه فعالیت وسیعی را شروع کنند. در صلوات شریف «شَجَرَةُ النُّبُوَّة» میخوانیم: وَ ارزُقنی مُواساةَ مَن قَتَّرتَ عَلَیهِ مِن رِزقِکَ بِمَا وَسَّعتَ عَلَیَّ مِن فَضلِکَ... وَ اَحیَیتَنی تَحتَ ظِلِّک؛ یعنی این یکی از کارهای لازمی است که باید انجام بگیرد؛ بویژه که ماه رمضان در پیش است. ماه رمضان، ماه انفاق است، ماه ایثار است، ماه کمک به مستمندان است؛ چه خوب است که یک رزمایش گستردهای در کشور به وجود بیاید برای مواسات و همدلی و کمک مؤمنانه به نیازمندان و فقرا که این اگر اتفاق بیفتد، خاطره خوشی را از امسال، در ذهنها خواهد گذاشت. ما برای اینکه ارادتمان به امام زمان ثابت بشود، باید صحنهها و جلوههایی از جامعه مهدوی را خودمان به وجود بیاوریم که عرض کردیم، جامعه مهدوی، جامعه قسط و عدل است و جامعه عزت است، جامعه علم است، جامعه مواسات و برادری است؛ اینها را باید ما در زندگی خودمان تحقق ببخشیم، به قدر امکان خودمان؛ این ما را نزدیک میکند».
نخستین لبیک به این فرمایشات رهبری را سپاه پاسداران سر داد. در پی رهنمودهای حکیمانه مقام معظم رهبری مدظلهالعالی در سخنرانی تلویزیونی نیمه شعبان مبنی بر رزمایش گسترده برای مواسات، همدلی و کمک مومنانه به نیازمندان و فقرا در جامعه در ماه مبارک رمضان، 26 فروردینماه، به دعوت سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جلسه مسؤولان نهادهای حمایتی به منظور هماهنگی، همافزایی و مشارکت در این اقدام مومنانه و انساندوستانه در محل ستاد فرماندهی کل سپاه برگزار شد. در این جلسه که با حضور سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه، رضا رحمانی وزیر صنعت، معدن و تجارت، مهندس پرویز فتاح رئیس بنیاد مستضعفان، محمد مخبر رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره)، مرتضی بختیاری رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) و سرتیپ پاسدار غلامرضا سلیمانی رئیس سازمان بسیج مستضعفین برگزار شد، مقرر شد قرارگاهی به نام مبارک امام حسن مجتبی(ع) با ترکیبی از نهادهای حمایتی و وزارت صمت، اقدامات مربوط به سیاستگذاری، برنامهریزی، سازماندهی و اجرای طرحها و برنامههای کمک به نیازمندان و فقرا در جامعه را عهدهدار شود. فرمانده کل سپاه در نخستین جلسه قرارگاه امام حسن مجتبی(ع) با اشاره به فلسفه تشکیل این قرارگاه و شرایط حاکم ناشی از بیماری کرونا در کشور گفت: هر چند این ویروس به عنوان یک بیماری همهگیر و جهانی همه کشورها و ملتها را تحتتاثیر قرار داده است اما در کشور ما فراتر از یک ویروس، ملت ایران با ویروسهای دیگر مانند تحریم، عملیات روانی و حتی ارعاب برای تهاجم نظامی به طور همزمان دست و پنجه نرم میکنند ولی به فضل الهی ظرفیتهای بالنده و بالفعل امروز ما در مقایسه با کشورهای پیشرفته در این صحنه، درخشش و تمایز شگفتانگیزی از خود بروز داده است. سرلشکر سلامی قرارگاه امام حسن مجتبی(ع) و قرارگاههای فرعی استانی با مشارکت بنیاد مستضعفان، کمیته امداد امام خمینی(ره)، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره)، آستان قدس رضوی، سپاه، بسیج و نیز دولت را ظرفیتی قدرتمند و تعیینکننده برای کاهش بخشی از مشکلات جاری مردم توصیف و یادآور شد: علاوه بر این نهادها، انتظار است آحاد مردم برخوردار بویژه خیران که همواره پیشتاز خیرات و یاریرسانی به اقشار آسیبدیده بودهاند در حد بضاعت حضور زیبای خود در این نهضت الهی را به نمایش بگذارند و به کمک هموطنان عزیز نیازمند بشتابند.
در این جلسه همچنین محمد مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره)، با اظهار خرسندی از اراده جمعی برای مجاهدت در این نهضت بزرگ، بر رسیدگی فوری به مشکل معیشت اقشار آسیبدیده و بیکار شدگان ناشی از شرایط پدید آمده پس از بیماری کرونا تاکید کرد. مرتضی بختیاری، رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) هم با اشاره به ضرورت هماهنگی و پایش جدی در راهبری کمکها در مسیر واقعی و مطالعهشده، اهمیت ثبت کد ملی و اطلاعات افراد مشمول حمایتها در سامانههای مشخص را یادآور شد و تاکید کرد: باید شرایطی را فراهم آوریم که هر نهاد در چارچوب برنامه تعیینشده توسط قرارگاه به نام خود کمکهای پیشبینی شده را به خانوارهای نیازمند برساند. فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان در ادامه با تاکید بر اهمیت سطحبندی مشکلات کلان و خرد مردم و کشور در شرایط فعلی، از اقدامات اخیر بنیاد مستضعفان در کمک به خانوادههای تحت پوشش کمیته امداد، زندانیان و نیز اقشار مردم خبر داد. در آن جلسه اعضا، بسیج را مناسبترین مرجع و متولی برای شناسایی افراد نیازمند با استفاده از ظرفیتهای محلهمحور و توزیع بستههای حمایتی و کمکهای مومنانه پیشبینیکننده دانستند. به عنوان گام اول مقرر شد بستههای حمایتی نهادها برای 5/3 میلیون خانوار در سراسر کشور در اسرع وقت آماده و با هدایت و نظارت قرارگاه امام حسن مجتبی علیهالسلام در تهران و مراکز استانها از طریق شبکه توزیع بسیج با نام و برچسب نهاد مربوط برای خانوادهها ارسال شود.
* لبیک مومنان به ندای رهبری
تلاش برای مواسات و همدلی و کمک به اقشار محروم آسیبدیده در بحران کرونا البته محدود به مقامات دولتی و حکومتی نماند و عموم مردم و گروههای جهادی نیز در این مسیر فعال شدند. در این راستا بسیج به عنوان تشکیلات مردمی گسترده که در سراسر کشور پایگاه دارد، با محوریت 54 هزار پایگاه در کل کشور، رزمایش سراسری «کمک مومنانه» را کلید زد. فاز نخست این رزمایش که از روز شنبه (23 فروردین) با رمز یا صاحبالزمان(عج) آغاز شده، تا پایان ماه مبارک رمضان خواهد بود و پس از آن، مراحل بعدی ادامه خواهد یافت.
در سطح مساجد نیز اقدامات گستردهای به این منظور آغاز شده است. از جمله امام جماعت مسجد جامع نظام مافی گفت: این مسجد تصمیم گرفت به خانوادههای آسیبدیده در بحث کرونا کمکرسانی داشته باشد و با کمکهای مردمی جمعآوری شده، نفری ۱۵۰ هزار تومان به ۲۴۰ نفر پرداخت کردیم. حجتالاسلام حسینزاده، امام جماعت مسجد جامع نظام مافی، که در منطقه ۵ تهران در بلوار آیتالله کاشانی بعد از سه راه جنتآباد جنوبی واقع است، تصریح کرد: در مجموع ۱۶۰ سبد کالایی شامل گوشت گوسفند، مرغ، برنج، روغن، قند، شکر، عدس، نخود، لپه، سویا، ماکارانی، رب گوجهفرنگی، چای، اقلام شوینده میان ۱۹۰ خانواده نیازمند از سوی فعالان مسجد جامع نظام مافی توزیع شد.
در استان قزوین نیز با مشارکت خیران استان، ستاد اجرایی حضرت امام، کمیته امداد و بهزیستی، ۳۰۰ سری جهیزیه از سوی سپاه استان آماده شده و روز پنجشنبه ۴ اردیبهشتماه سال جاری با حضور مدیران استان تحویل افراد نیازمند جامعه هدف خواهد شد. همچنین بسیجیان گروه جهادی کریم اهلبیت(ع) سپاه ناحیه زنجان برای ششمینبار طی روزهای اخیر با تهیه بستههای غذایی، آن را در بین محرومان و نیازمندان که در این روزهای کرونایی دچار مشکل شدهاند توزیع کردند. در استان یزد نیز 3 مرحله برای رزمایش کمک مومنانه طرحریزی شد؛ در مرحله اول این رزمایش که دوم و سوم اردیبهشت و همزمان با سالروز تأسیس سپاه برگزار میشود، ۵ هزار بسته معیشتی در استان یزد توزیع خواهد شد. مرحله دوم این رزمایش نیمه ماه مبارک رمضان و مصادف با سالروز ولادت باسعادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) خواهد بود و مرحله سوم هم پیش از عید سعید فطر برگزار میشود. در استان مازندران نیز از شروع این بیماری تاکنون پایگاههای بسیج و حوزههای مقاومت بیش از ۵ هزار بسته معیشتی و ۱۰۰ هزار بسته بهداشتی طی چندین مرحله در بین نیازمندان توسط گروههای جهادی بسیج در سطح محلات این شهرستان توزیع کردهاند. در استان کهگیلویهوبویراحمد نیز هیأتهای مذهبی، معتمدان محلی، گروههای جهادی و خیران کهگیلویهوبویراحمد به طور جداگانه و با استفاده از ظرفیت خود به عنوان زیرمجموعه قرارگاه مردمی رزمایش همدلی، اقدام به جمعآوری کمکهای مردم استان جهت استفاده نیازمندان خواهند کرد.
***
[تداوم کمکهای مؤمنانه و درمانی ارتش در سراسر کشور]
همچنین در ادامه رژه خدمت ارتش که به مناسبت روز ارتش و بزرگداشت حماسهآفرینیهای نیروی زمینی انجام میشود، کمکهای مومنانه و ارائه خدمات بهداشتی- درمانی در سراسر کشور توسط یگانهای ارتش به صورت مستمر در حال انجام است. به گزارش ایسنا، «رژه خدمت» ارتش جمهوری اسلامی ایران همزمان با ۲۹ فروردین روز ارتش و بزرگداشت حماسهآفرینیهای نیروی زمینی قهرمان با عنوان «مدافعان وطن، یاوران سلامت» در سراسر کشور برگزار شد که در این راستا کمکهای مومنانه اعم از توزیع بستههای معیشتی اهدایی کارکنان و خانوادههای ارتش و همچنین اهدای خون توسط آحاد کارکنان در سراسر کشور انجام شد. یگانهای جنگ نوین ارتش جمهوری اسلامی ایران علاوه بر توزیع اقلام بهداشتی و ضدعفونیکننده، با استفاده از تجهیزات رفعآلودگی، به ضدعفونی و گندزدایی معابر عمومی و ورودی ایستگاههای اتوبوس، مترو و... پرداختند.
غربالگری هموطنان شریف در اقصی نقاط کشور اقدام دیگری بود که یگانهای بهداشتی و درمانی ارتش درباره بیماری کرونا در دستور کار قرار دادند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» در دومین سالگرد تخصیص ارز 4200 تومانی، سیاست ارزی دولت را بررسی کرد
تلخی بیپایان ارز سوپرمن!
* «محدود شدن ورود منابع ارزی» محصول تحریمهای آمریکا و «تشدید خروج ارز» نتیجه سیاست ارزی دولت بود
حمید کُمار- محمد نجارصادقی*: رشد 77 درصدی تورم ظرف 2 سال، دلار 15 هزار تومانی در بازار آزاد و 8/4 میلیارد دلاری که هیچوقت منجر به واردات نشد، تنها بخشی از نتایج منفی اجرای سیاست ارز 4200 تومانی است.
بررسی قصه ارز 4200 تومانی از آغاز تاکنون نشان میدهد به احتمال قریب به یقین، سیاست اعطای رانت ارزی 4200 تومانی به پیشنهاد روحانی یا حداقل با حمایت تمام و کمال وی بوده است. تصمیم دولت برای «ادامه ارز 4200 تومانی به هر قیمت» بسیار شبیه تصمیم دولت برای «ادامه برجام به هر قیمت» است. با این تفاوت که بازیگر نقش اول بودن روحانی در موضوع برجام برای همه آشکار شده اما روحانی نمیخواهد به عنوان نقش اول قصه ارز 4200 تومانی شناخته شود.
انتشار گزارش تفریغ بودجه سال 97 دیوان محاسبات در سهشنبه هفته گذشته، جدال میان منتقدان و دولت درباره ارز 4200 تومانی را دوباره زنده کرد. جنجالیترین بخش این گزارش که درباره سرانجام سیاست ارزی دولت بود، دقیقا در دومین سالگرد تخصیص ارز 4200 تومانی، پرده از خسارتهای سنگین و پنهان این سیاست برداشت. بلافاصله پس از قرائت گزارش دیوان محاسبات توسط رئیس این دیوان یعنی عادل آذر و انتشار آن در خبرگزاری رسمی مجلس، سرنوشت نامعلوم 8/4 میلیارد دلار ارز 4200 تومانی موضوع اول بحث رسانهها و کارشناسان شد. طبق گزارش دیوان محاسبات، واردکنندگان 8/4 میلیارد دلار دریافت کردهاند اما هیچ کالایی به کشور وارد نکردهاند. این موضوع تنها یکی از مسائل به وجود آمده از سیاست ارزی دولت است. اختصاص ارز به واردات کالاهای غیراساسی و حتی لوکس مثل غذای سگ و چوب بستنی از دیگر نکات گزارش دیوان محاسبات بود.
گزارش دیوان محاسبات البته اولین سند از شکست سیاست ارزی دولت معروف به ارز 4200 تومانی نبود. پیش از این مرکز پژوهشهای مجلس در چند نوبت نسبت به شکست سیاست ارز 4200 تومانی در کنترل نرخ ارز و تورم گزارش داده بود. هر چند در نهایت نتایج تحقیقات مرکز پژوهشهای مجلس نتوانست دولت را از ادامه سیاست رانت ارزی منصرف کند. اکنون نیز واکنش تند رئیسجمهور به گزارش دیوان محاسبات نشان داد اینبار هم نمیتوان به دولت برای اصلاح سیاست ارزی خود امید داشت. با این حال اینبار اوضاع کمی تفاوت دارد. آنچه هفته پیش دیوان محاسبات منتشر کرد صرفا گزارشی پژوهشی نبود، بلکه گزارشی بود از نتیجه اجرای سیاست ارز 4200 تومانی که به اذعان رئیسجمهور، بر مبنای اطلاعات دستگاههای دولتی تهیه شده بود.
با این حال حسن روحانی یک روز پس از حضور عادل آذر در صحن علنی مجلس، گزارش دیوان محاسبات را صددرصد غلط خواند. وی در جلسه چهارشنبه هفته گذشته هیأت دولت درباره گزارش دیوان محاسبات از عملکرد مالی دولت در سال 97 گفت: «خواهش میکنم از همه عزیزان بیانشان به گونهای نباشد که مردم را دچار شبهه کند. چون یک بخشی را شنیدم درباره ارز، آن بخشی که من شنیدم، آن بخش صددرصد غلط بود. آن بخشی که من شنیدم، کاملاً بیاطلاعی محض از مقررات و قوانین کشور است. این خیلی برای ما بد است که یک دستگاه نظارتی حرفی بزند و آن حرف منطبق نباشد».
* راز ادامه رانت ارزی؛ دلار 4200 تومانی ابداع روحانی بود؟
این جملات رئیسجمهور اما تعجب بسیاری از کارشناسان و رسانهها را برانگیخت، چرا که به گفته بسیاری از افراد، این نخستینبار بود که یک مقام رسمی گزارش دیوان محاسبات را صددرصد غلط خوانده است. اما راز ناراحتی روحانی از گزارش دیوان محاسبات را باید در جلسه فروردین 97 جست؛ جلسهای که محتوای درز کرده از آن هم نشاندهنده موافقت و تاکید روحانی بر اجرای سیاست رانت ارزی یا همان ارز 4200 تومانی بوده است. بخشی از جزئیات و مکالمات درز کرده از جلسه معروف منتهی به ارز 4200 تومانی به شرح زیر است: «در روز 21 فروردینماه بدون برنامه قبلی به یکباره اعلام شد که آقای روحانی میخواهد جلسه بگذارد و همه وزرا و معاونان و مشاوران رئیسجمهور بر اساس ساعت تعیین شده در جلسه حاضر شدند. در ابتدای جلسه روحانی با صدای بلند و حالتی نزدیک به فریاد انتقادات زیادی به بانک مرکزی و شخص رئیسکل کرد و بعد از آن گفت: «ما خودمان (یعنی دولت) باید کاری بکنیم».
بعد از صحبت روحانی، اسحاق جهانگیری گزارشی از جلسات خود با مسؤولان اقتصادی و بانک مرکزی را ارائه کرده و میگوید نظر بانک مرکزی این است که 2 راه بیشتر وجود ندارد: یا باید واقعیت نرخهای جدید ارز را بپذیریم و سیاستگذاری براساس نرخهای بازار باشد یا اینکه سیاست کنترل نرخ ارز را اجرا کنیم و نرخ ارز کنترلی را در نظر بگیریم. بعد از ارائه این گزارش، روحانی گفت: نرخ ارز کنترلی بازگشت به دهه 70 است اما حالا که همه موافق هستید، باشد، سیستم کنترلی را اجرا میکنیم!
نکته جالب این است که بهرغم آنکه پس از گفتههای جهانگیری کسی با تصمیم ارز کنترلی ابراز موافقت نکرده است، روحانی این تصمیم را به موافقت همه حاضران نسبت داده است. چنانکه بعد از این صحبت روحانی، یکی از مشاوران اصلی اقتصادی رئیسجمهور با این نظر مخالفت کرد و در بین بحثها، 3-2 بار وقت گرفته و در نقد سیستم کنترلی برای نرخ ارز صحبت کرد. روحانی در واکنش به این مخالفت چند باره به شوخی یا جدی گفت: «حالا نمیخواهد بیش از این به کُفرت اذعان کنی».
در این نشست به غیر از مشاور اقتصادی، ولیالله سیف، رئیسکل وقت بانک مرکزی و نماینده وزارت اطلاعات نیز با این نظر و تصمیم اعلام مخالفت کردند اما سایر اعضای حاضر در جلسه هیچ نظری در مخالفت یا موافقت مطرح نکردند. به عبارت دقیقتر رئیس دولت دوازدهم سکوت بقیه اعضای جلسه را به معنای موافقت آنها تعبیر کرده است. بعد از اینکه جلسه از این مرحله عبور کرد نوبت به نرخ پیشنهادی برای ارز کنترلی رسید که روحانی نرخ 3800 تومان را برای دلار پیشنهاد کرد. با طرح این پیشنهاد زمزمههایی درباره این نرخ در جلسه بالا رفت. روحانی در واکنش به این زمزمهها گفت: وقتی من رئیسجمهور شدم نرخ ارز در حال کاهش بود اما آقای سیف نگذاشت نرخ پایین بیاید. برخی افراد حاضر در جلسه به تکاپو افتادند و ارقام و پیشنهادات متفاوتی مطرح شد. در ادامه یکی از حاضران مطرح کرد که پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس هم نرخ 4200 تومان را پیشنهاد کرده است. معدودی دیگر نیز این مطلب را تایید میکنند. در واکنش به این اظهارات، بهرغم آنکه اجماعی شکل نگرفته بود، روحانی گفت: خیلی خوب، همان 4200 تومانی که همه موافق هستند.
سرانجام اسحاق جهانگیری پس از پایان جلسه روبهروی دوربین خبرنگاران سیاست تکنرخی کردن ارز را اعلام کرد.
جهانگیری با اعتماد به نفس تعطیلی تمام صرافیها و فعالان بازار ارز را اعلام کرد و گفت: از فردا دیگر هیچ قیمتی جز 4200 تومان برای هر دلار آمریکا رسمیت ندارد و کسانی که غیر از این قیمت بخواهند خرید و فروش کنند به جرم قاچاق دستگیر خواهند شد! شاید خود جهانگیری هم فکرش را نمیکرد در همین زمان دارد اشتباهترین سیاست ارزی کشور را تبیین میکند.
* تحریم هم از راه رسید
تصمیم دولت برای اعلام نرخ 4200 تومانی برای دلار در حالی بود که ترامپ، رئیسجمهور آمریکا پیش از آن اعلام کرده بود معافیتهای تحریمی ایران را دیگر تمدید نمیکند. یک ماه پس از تصمیم دولت، وعده ترامپ عملی شد. روز 18 اردیبهشتماه 97 دونالد ترامپ با اعلام رسمی خروج آمریکا از توافق هستهای، تحریمهای تعلیق شده علیه ایران را بازگرداند. این اتفاق اما باعث نشد دولت در تصمیم خود تجدیدنظر کند. درآمد ارزی ایران بویژه از فروش نفت هر ماه کمتر میشد و در مقابل خروج ارز از کشور به دلیل حاشیه سود بالای واردات با ارز 4200 تومانی شدت گرفت. در نتیجه این شرایط، ذخایر ارزی کشور به سرعت رو به کاهش گذاشت. به موازات کاهش ذخایر ارزی کشور، نرخ ارز در بازار آزاد با سرعت زیادی افزایش یافت به طوری که نرخ ارز در پایان سال 97 تقریبا 4 برابر نرخ ابتدای سال بود.
رشد چند برابری نرخ ارز و تورم 27 درصدی در سال 97 هم باعث نشد تا دولت از توزیع رانت ارزی دست بردارد. از همین رو دولت در لایحه بودجه سال 98 هم اعطای ارز 4200 تومانی را ادامه داد. ادامه این سیاست اما باعث کنترل قیمتها نشد. طبق گزارش بانک مرکزی، نرخ تورم در سال 98 از مرز 40 درصد فراتر رفت و به عدد 41 درصد رسید و رکورد 2 دهه اخیر را شکست. با این حال دولت بیتوجه به این وضعیت، به اعطای رانت ارزی ادامه داد و این سیاست در لایحه بودجه سال 99 هم گنجانده شد. طبق لایحهای که دولت برای بودجه سال 99 به مجلس ارائه داد، مبلغ 5/10 میلیارد دلار ارز 4200 تومانی برای واردات کالاهای اساسی اختصاص یافت. این در حالی بود که طبق همان لایحه، کل درآمد ارزی دولت از محل فروش نفت، حدود 8 میلیارد دلار تخمین زده شده بود. این یعنی دولت تحت هیچ شرایطی حاضر به اصلاح سیاست ارزی خود نیست و اعطای ارز 4200 تومانی را به هر قیمت ادامه میدهد.
اصرار دولت به ادامه اختصاص ارز 4200 تومانی به هر قیمت و دفاع سرسخت روحانی از این سیاست، یک فرضیه را تقویت میکند. به نظر میرسد پیشنهاد تثبیت نرخ ارز در جلسه معروف 21 فروردین 97 به اصرار حسن روحانی تصویب شده و تیم اقتصادی دولت توان مخالفت با آن را نداشته است. در بهترین حالت حتی اگر این سیاست ابتکار روحانی هم نبوده باشد، واضح است که روحانی مدافع سرسخت آن بوده و هست.
* نطفه ارز 4200 تومانی چه زمانی بسته شد؟
سیاست ارز 4200 تومانی 2 هدف کلی داشت؛ اول اینکه قیمت ارز را در بازار آزاد کنترل کند و دومین هدف ممانعت از افزایش قیمت کالاهای وارداتی بود؛ اهدافی که هیچگاه محقق نشد.
ریشههای این سیاست را باید در سال 96 جستوجو کرد؛ سال انتخابات؛ سالی که دولت تصمیم گرفت برای رسیدن به مقاصد سیاسی بیش از 18 میلیارد دلار در بازار آزاد تزریق کند. دولت اصلا نمیخواست قیمت ارز افزایش پیدا کند، زیرا کنترل نرخ ارز یک دستاورد در 4 سال اول دولت تدبیر و امید بود. این تزریقهای غیراقتصادی منابع ارزی بانک مرکزی را بسیار شکننده کرد و از سوی دیگر در بازار ارز فعالان قدرتمندی را به وجود آورده بود که میتوانستند تاثیرگذارتر از بازارساز یعنی بانک مرکزی باشند. آنها شبانه نرخ ارز را هر چقدر که میخواستند در نظر میگرفتند و بانک مرکزی هم توان شکستن نرخهای بازار را نداشت. روزهای پایانی سال 96 قیمت دلار در بازار آزاد بین 4600 تا 5000 تومان در نوسان بود اما با پایان تعطیلات عید نوروز دلار ساعت به ساعت گران شد. شرایط بحرانی دلار6000 تومانی در کنار فشارهای سیاسیای که دولت دوازدهم در نخستین بهار خود به آن وارد شده بود، هیات دولت را مجبور به تشکیل جلسه کرد که خروجی آن دلار 4200 تومانی بود.
* اهدافی برای محقق نشدن
سیاست ارز 4200 تومانی با تمام کاستیهایی که داشت تا چند هفته قیمت دلار را در بازار آزاد ثابت نگه داشت. تمام دلالان به محض رویت دستگیر میشدند و صرافیها هم حق کار نداشتند اما این دوران خوشخوشان دلار 4200 تومانی کمتر از 40 روز عمر داشت. 18 اردیبهشتماه رئیسجمهور آمریکا با یک امضا اثر تاریخی «فرجام برجام» را خلق کرد. با خروج آمریکا از برجام، شرکتهایی که به عنوان دستاورد برجام در ایران شروع به کار کرده بودند هم از کشورمان خارج شدند.
بازار ارز پس از این اتفاق عملا از ید کنترل دولت خارج شد و اقدامات پلیسی و بازدارنده دیگر جوابگو نبود. از سوی دیگر، با حذف صرافیها که میتوان از آنها به عنوان اصلیترین ابزارهای تنظیم بازار نام برد، عملا امکان کنترل قیمت ارز در بازار آزاد وجود نداشت.
باید توجه داشت همزمان با تخصیص ارز 4200 تومانی به متقاضیان بازار نقدی، این ارز به تمام واردکنندگان کالا هم داده میشد. تا اول تیرماه دولت هیچ نگاه بلندمدتی به این سیاست نداشت، به همین دلیل به تمام کالاهای وارداتی این ارز تعلق میگرفت. همین موضوع باعث شد حجم بالایی کالای غیراساسی و ایضا لوکس با ارز 4200 تومانی ثبتسفارش شود. بخشی از 7/2 میلیارد دلاری که در گزارش دیوان محاسبات عنوان شده وارد کشور نشده، مربوط به همین بازه زمانی است. بالاخره ابتدای تیر دولت دست به کار شد و طبقهبندی کالاهای وارداتی برای تخصیص ارز را طراحی کرد.
دلار در تابستان با یک شیب منظم در بازار آزاد افزایش قیمت داشت و به 9 هزار تومان رسید و جالب اینکه قیمت کالاهای وارداتی هم با همین روند افزایش پیدا کرد؛ انگار نه انگار دولت به کالاهای وارداتی ارز 4200 تومانی میدهد. در این بین کسی از سرنوشت ارز دولتی که قرار بود قیمتها را حفظ کند، خبر نداشت.
تابستان 97، اکثر کالاها اعم از مسکن، لبنیات، مرغ و گوشت حتی سیبزمینی و پیاز تا 40 درصد نسبت به ابتدای سال افزایش قیمت داشتند. این گرانیها که در ادامه سال بیشتر شبیه به شوخی بود، منجر به استیضاح مسعود کرباسیان، وزیر امور اقتصادی و دارایی شد؛ استیضاحی که رای آورد. ابتدای مرداد 97 عمر ریاست رئیسکل بانک مرکزی به پایان رسید و عبدالناصر همتی جای ولیالله سیف را در خیابان میرداماد گرفت. با حضور همتی هم روند صعودی نرخ دلار ادامه یافت و در پایان شهریور حتی به 19 هزار تومان هم رسید.
دلار 19 هزار تومانی و سکه تمام بهار آزادی 5 میلیونی کشور را در شرایط بحرانی قرار داد و این بار جلسه خروج از بحران با حضور سران 3 قوه تشکیل شد.
با فرا رسیدن زمان مقرر شده توسط آمریکا برای شروع تحریم نفت ایران یعنی 13 آبانماه و مشخص شدن غیرممکن بودن این موضوع، روند کاهش قیمت ارز هم شروع شد.
در همین بازه زمانی شناسایی و اعدام «سلاطین» از قیر گرفته تا سکه هم شروع شد و حتی بیش از 500 دلال هم دستگیر شدند.
پس از التهابات پاییز 97 قیمت دلار از 10 هزار تا 15 هزار تومان نوسان داشت اما در نهایت در پایان این سال قیمت دلار در کانال 12000 تومان ماند که به معنای رشد 400 درصدی نسبت به مدت زمان مشابه سال قبل خود بود.
* هجوم برای غارت منابع ارزی کشور
در همان ماههای آغازین اجرای سیاست رانت ارزی، مجیدرضا حریری، نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران و چین، واردات از طریق کارتهای بازرگانی با دلار 4200 تومانی را جذاب دانست و عنوان کرد: «این موضوع میتواند تقاضای کاذب برای واردات ایجاد کند و موجب افزایش صدور و تمدید کارتهای بازرگانی شده است. بر این اساس، هم واردکنندگان قبلی میتوانند بیش از گذشته واردات انجام دهند و ثبتسفارش کنند و هم اینکه عده جدیدی برای واردات اضافه شوند». از سوی دیگر نیز بحث «صادرات» با کارتهای بازرگانی مورد نقد مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی تهران قرار گرفت و عنوان کرد: «بخشی از تقاضای کارتهای بازرگانی برای صادرات است». بررسیها نشان میدهد به علت وجود محدودیتهای ارزی مورد نیاز برای واردات در سامانه نیما، ممکن است بسیاری از صادرکنندگان بویژه صادرکنندگان با داراییهای ارزی بالا، از اظهار میزان واقعی صادرات خود به این سامانه خودداری کنند و به این ترتیب مابهالتفاوت ارز حاصل از صادرات را به نرخی بیش از نرخ دولتی در بازار آزاد به فروش برسانند».
مسعود خوانساری هم این افزایش تقاضا برای کارت بازرگانی را تایید کرد و گفت: «اتاق نمیتواند این درخواستها را بدون پاسخ بگذارد اما احتمالاً بخشی از این متقاضیان به دنبال کارت یکبارمصرف هستند». آنطور هم که آمارهای 2 ماه نخست امسال نشان میدهد، صدور کارتهای حقوقی و حقیقی به ترتیب 68 و 90درصد رشد داشته است که برخی صاحبان این کارتها ممکن است همان افراد ناآشنا با امر تجارت و ساکنان مناطق مرزی کشور باشند. از سوی دیگر تمدید کارتهای حقوقی و حقیقی هم به ترتیب با رشد 443 و 120درصدی همراه بوده که نسبت به مدت مشابه سال قبل، 725 درصد رشد نشان میدهد. این اتفاقات در نوع خود بسیار تعجبآور و معنادار است و کارشناسان هدف آن را در «کماظهاری» و «ایجاد تقاضای کاذب» خلاصه میکنند.
* تبعات ارز 4200 تومانی از زبان مرکز پژوهشهای مجلس
چند ماه پس از اجرای سیاست ارز ترجیحی با هدف کنترل نرخ ارز و تورم، مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی تبعات اجرای این سیاست را تشریح کرد. در بخشی از این گزارش آمده است:
«اجرای این سیاست پیامدهایی منفی به دنبال داشته است. وجود قیمتهای دو یا چندگانه در بازار ارز، زمینه رانتجویی و فساد را فراهم میکند و به دلیل انحراف منابع تخصیص یافته (در قالب بیشاظهاری و دیگراظهاری واردات، صادرات مجدد نهاده یا کالای نهایی به صورت رسمی یا قاچاق، احتکار، گرانفروشی به مصرفکننده نهایی و...) سود سرشاری را نصیب افرادی میکند که به ارز با قیمت ترجیحی دسترسی دارند. همچنین اختصاص حجم بالایی از درآمد ارزی کشور به واردات کالاهای اساسی در شرایط تحریم که درآمدهای ارزی کشور نیز محدود است، در حالی که به هدف ثبات قیمت کالاهای اساسی نیز دست نیافته است، موجب افزایش شدید تقاضا برای ورود کالاهای اساسی شده و در نهایت میتواند به محدودیت شدید منابع ارزی و جهش مجدد نرخ ارز منجر شود». از دیگر پیامدهای منفی اختصاص ارز با نرخ ترجیحی میتوان به تضعیف تولید داخلی بویژه در کالاهای اساسی مشمول قیمتگذاری و همچنین عدم انتفاع گروههای هدف (دهکهای پایین درآمدی) به صورت بهینه اشاره کرد که گزارش مرکز پژوهشهای مجلس به آن پرداخته است.
*گروه اقتصادی
ارسال به دوستان
بنیاد برکت امسال 120 مدرسه میسازد
معاون عمرانی و طرحهای زیربنایی بنیاد برکت ستاد اجرایی فرمان امام از ساخت 120 مدرسه توسط این بنیاد در سال 99 خبر داد. به گزارش فارس، محمد مهجوری ضمن اعلام این خبر افزود: بنیاد برکت در راستای نهضت مدرسهسازی و به منظور توسعه فضاهای آموزشی و توزیع عادلانه امکانات تحصیلی در مناطق محروم و کمترتوسعهیافته کشور، ساخت و تکمیل 120 باب مدرسه را با 700 کلاس درس در این مناطق برای سال جاری پیشبینی کرده است. وی خاطرنشان کرد: با ساخت این 120 مدرسه در سال جاری، تعداد مدارس ساخته و تکمیلشده بنیاد برکت در مناطق محروم کشور به 1230 مدرسه با 6800 کلاس درس میرسد. مهجوری با اشاره به تخصیص 9500 میلیارد ریال اعتبار برای ساخت مدارس برکت افزود: بنیاد برکت در مجموع به ساخت و تکمیل 1770 مدرسه در مناطق محروم و کمتر برخوردار کشور متعهد است که با بهرهبرداری کامل از این تعداد مدرسه، 205 هزار دانشآموز مشغول به تحصیل در مدارس برکت میشوند. معاون عمرانی و طرحهای زیربنایی یادآور شد: مدرسهسازی یکی از بنیادیترین و ماندگارترین اقدامات ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در مناطق محروم است که از طریق بنیاد برکت و در قالب نهضت مدرسهسازی این بنیاد دنبال میشود. وی گفت: بنیاد برکت بر اساس تاکید رهبر معظم انقلاب بر ارتقای عدالت آموزشی در مناطق محروم، پس از احداث 1000 مدرسه اول، ساخت 1000 مدرسه دوم برکت را در دست اقدام دارد. به گفته مهجوری، مدارس بنیاد برکت تاکنون بالغ بر 2600 روستا در 31 استان کشور را تحت پوشش قرار دادهاند. گفتنی است ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) از طریق بنیاد برکت و به منظور محرومیتزدایی، برقراری عدالت آموزشی و فراهم آوردن فرصتهای برابر، نهضت مدرسهسازی را در مناطق محروم و کمترتوسعهیافته کشور راهاندازی کرده است. ارسال به دوستان
ترافیک شدید، محصول اولین روز اجرای فاز جدید طرح فاصلهگذاری اجتماعی در تهران بود
تهران بهشت کرونا
* تعداد مبتلایان «کووید - 19» در کشور به 80868 و شمار قربانیان به 5031 نفر رسید
گروه اجتماعی: ترافیک شدید و ازدحام کمسابقه، محصول اجرای فاز دوم طرح فاصلهگذاری کرونایی موسوم به فاصلهگذاری هوشمند در پایتخت بود تا جایی که رئیس پلیس راهور تهران اعلام کرد مدیریت ترافیک مختل شد. به گزارش «وطنامروز»، دولت با وجود هشدارهای فراوان جامعه پزشکی، بر اجرای فاز دوم طرح فاصلهگذاری و بازگشایی کسبوکارهای کمریسک اصرار داشت و از شنبه هفته قبل در تمام استانها غیر از تهران مشاغل کمریسک کار خود را در سال جدید شروع کردند اما همان طور که پیشبینی میشد بازگشایی کسبوکارها در تهران ترافیک شدید را در پی داشت. این مرحله فاصلهگذاری هوشمند نامگذاری شده اما وضعیت ترافیک و ازدحام در تهران به گونهای بود که کمترین اثری از هوشمند بودن آن مشاهده نمیشد. سردار محمدرضا مهماندار، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ در گفتوگوی تلویزیونی درباره افزایش ترافیک کمسابقه در پایتخت گفت: امروز (دیروز شنبه) از ابتدای صبح یعنی از ساعت 6 صبح بار ترافیکی را در محدوده مرکز شهر تهران شاهد بودیم. ترافیک محدوده مرکزی شهر تهران کار مدیریت ترافیک شهری را مختل کرد. وی افزود: امروز بررسیها نشان میدهد 75 درصد نسبت به سال گذشته روز 30 فروردینماه افزایش ترافیک در محدوده مرکزی شهری داریم، یعنی 2 برابر خودرو بیشتر وارد این محدوده شده است. نکته دوم بحث نبود پارکینگ به اندازه کافی در مرکز شهر تهران است و نبود پارکینگ باعث شده خودروها دوبله پارک کنند و چند ردیفه کنار هم پارک کردن موجب شده ترافیک چند برابر شود. وی خاطرنشان کرد: ادامه این وضعیت نهتنها مشکل کسب و کار در محدوده شهر را حل نمیکند، بلکه میتواند مخل کسبوکار این عزیزان باشد و اگر قرار باشد مردم اینگونه بیمحابا وارد شهر شوند نمیتوان چیزی را کنترل کرد. رئیس پلیس راهور تهران بزرگ گفت: مردم عزیز باید از سفرهای غیرضروری خودداری کنند. هر چند که برخی کسبوکارها باز شده است اما قرار نیست مردم اینگونه به سمت خرید روی بیاورند. نکتهای که باید به آن توجه شود این است که همه این افرادی که این روزها وارد خیابانها میشوند کارمندان نیستند که رفت و آمدشان ضروری باشد. وی ادامه داد: شاهد این مدعای ما این است که اگر همه این افراد کارمند بودند، در نهایت ما تا ساعت 9 صبح ترافیک را شاهد بودیم.
* اصرار روحانی بر بازگشایی مشاغل
با وجود توصیه فراوان نظام سلامت مبنی بر الزام به ادامه محدودیتهای رفت و آمد در کشور، دولت بر بازگشایی کسبوکارها اصرار دارد و روز گذشته مشاغل کمریسک آغاز به کار کردند. روحانی دیروز بار دیگر بر فعالیت مشاغل پافشاری کرد و حتی از وزیر بهداشت خواست درباره بازگشایی کسبوکارها با ریسک متوسط برنامهریزی کند! روحانی در جلسه رؤسای کمیتههای ستاد مقابله و مدیریت کرونا با بیان اینکه ارزیابی دستگاههای مرتبط از جمله وزارت بهداشت و درمان از اجرای یک هفتهای طرح فاصلهگذاری هوشمند در استانها حکایت از همراهی و همکاری نسبتا رضایتبخش مردم دارد، گفت: همکاری مردم با اجرای طرح فاصلهگذاری هوشمند موجب کاهش روند گسترش بیماری در برخی استانها و ایجاد روند ثابت در دیگر استانها شده است. رئیسجمهور اظهار داشت: این وضعیت بر اساس برآورد دستگاهها و کمیتههای ستاد ملی مقابله با کرونا حاصل همراهی و رعایت پروتکلهای بهداشتی توسط صاحبان کسبوکارها و کسبه در هفته گذشته بوده و البته بر اساس آمار ذکر شده، بخش قابل ملاحظهای از مردم ضمن رعایت دستورالعملهای بهداشتی به شکل مطلوبی به شعار «در خانه بمانیم» متعهد بوده و جز برای امور ضروری از خانه خارج نشدند. کماکان از ملت عزیز و شریف میخواهم به این اصول پایبند بوده و نسبت به رعایت توصیههای بهداشتی توجه داشته باشند. رئیسجمهور خاطرنشان کرد: دستگاههای ذیربط میتوانند بر اساس این برآوردها در گام بعدی شرایط مدنظر برای بازفعالیت کسبوکارهای با ریسک متوسط را برای تصویب به ستاد ملی مقابله با کرونا ارائه کنند. در این راستا مقرر شده وزارت بهداشت و درمان با همکاری کمیته امنیتی و اجتماعی ستاد ملی مقابله با کرونا شرایط شروع به کار کسبوکارهای با ریسک متوسط را بررسی و آن را به ستاد ملی ارائه کند. روحانی افزود: وزارت بهداشت و درمان همچنین مأموریت دارد بر اساس معیارهای تعریف شده و پذیرفته شده جهانی، استانها و شهرهای کشور را نسبت به شرایط شیوع بیماری در 3 وضعیت مشخص تقسیمبندی کرده و در هفتههای آتی پروتکلهای مرتبط با آنها را که با معیارهای مشخص تعریف شدهاند اجرا کند.
* امکان پیک مجدد کرونا
احسان مصطفوی، رئیس بیماریهای نوپدید و بازپدید انستیتو پاستور گفت: در روزهای اول فروردین شاهد سیر نزولی بیماری در کشور بودیم که در ادامه یک مقدار سیر صعودی پیدا کرد اما بعد از آن دوباره سیر نزولی بیماری را شاهد هستیم. وی افزود: روزهای اول تا یک ماه روی اکثر موارد بیماری در بیمارستانها آزمایش انجام میشد اما از هفته اول فروردین موارد مشکوک سرپایی نیز مورد آزمایش قرار گرفتند. مصطفوی با عنوان این مطلب که امکان پیک مجدد بیماری کرونا در کشور وجود دارد، گفت: اگر همین مداخلات در پیش گرفته شده را نادیده بگیریم، امکان دارد دوباره قله بیماری کرونا در کشور ایجاد شود. همراهی مردم، شرط اول جلوگیری از پیک مجدد کروناست. مصطفوی ادامه داد: در بحث انتقال بیماریهای عفونی، عدد میزان مسری بودن بیماری از فردی به افراد دیگر مهم است که در «کووید-۱۹» این عدد در ایران چیزی حدود 2/2 درصد است که اگر با رعایت بهداشت فردی و ملاحظات فاصلهگذاری اجتماعی به زیر یک برسد، میتوانیم بگوییم بیماری تا حدود زیادی کنترل شده است. وی گفت: از اتفاقات خوب این است که با رعایت ملاحظات بهداشتی بسیاری از بیماریهای واگیر دیگر مثل آنفلوآنزا هم کنترل شده است. عضو کمیته کشوری اپیدیمولوژی «کووید-۱۹» به نقش محوری انستیتو پاستور در کنترل بیماریهایی مثل طاعون، سل و آبله در کشور اشاره کرد و افزود: سعی و مجاهدت و دستاورد مجموعه وزارت بهداشت و شبکه آزمایشگاهی کشور و متخصصان انستیتو پاستور میتواند در تشخیص بیماریهای تازه و احتمالی دیگر مورد استفاده واقع شود.
وی میزان کشندگی ویروس کرونا را حدود 5/6 درصد دانست و افزود: ایران، رتبه سوم بهبودیافتگان را در جهان دارد. عضو کمیته کشوری اپیدیمولوژی «کووید-۱۹» در توضیح علت اینکه ایران در رتبه هشتم دنیا قرار دارد، گفت: علت قرار گرفتن در رتبه هشتم جمعیت زیاد کشور ما است و اگر رتبهبندی بیماران کرونایی را بر اساس میلیون نفر انجام دهیم، ایران در رتبه ۳۶ قرار دارد و افراد بهبودیافته از بیماری کرونا نقطه قوت ایران است.
***
[بستری ۳۵۵ مورد جدید کرونا در تهران]
طی ۲۴ ساعت ۳۵۵ مورد جدید کرونا مثبت در بخشهای عادی بیمارستانهای تهران بستری شدند. علیرضا زالی شامگاه جمعه در جمع تعدادی از خبرنگاران در ستاد فرماندهی عملیات مدیریت بیماری کرونا طی سخنانی گفت: در ۲۴ ساعت گذشته ۳۵۵ مورد جدید مبتلا به کرونا در بخشهای عادی و ۸۵ بیمار جدید در بخشهای ویژه بستری شدند. رئیس ستاد فرماندهی عملیات مدیریت بیماری کرونای استان تهران افزود: همچنین در مجموع بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاههای استان تهران طی ۲۴ ساعت ۵۵۲ نفر ترخیص شده و برای ادامه درمان و پیگیری مورد توجه قرار خواهند گرفت. وی تصریح کرد: فضای نقاهتگاهی تهران در اختیار این عزیزان بهبودیافته قرار دارد اما اگر بخواهند در منزل حضور یابند نیز باید به گونهای عمل کنند تا اهالی خانه را مبتلا نکنند. وی گفت: در حال حاضر بسیاری از تختهای نقاهتگاهی تهران خالی است، در حالی که لازم است افراد بهبود یافته در نقاهتگاهها حضور یابند تا افراد خانواده دچار مشکل نشوند و به افراد شاغل اداری نیز 2 هفته مرخصی داده میشود که دچار مشکل نشوند. رئیس ستاد فرماندهی عملیات مدیریت بیماری کرونای استان تهران مشاغل را به 2 دسته کمخطر و پرخطر تقسیم کرد و گفت: تکلیف مشاغل پرخطر معلوم است و بسیاری از اینها محل اجتماع هستند اما اماکنی مانند بازار تهران و بازارهای مسقف خرید نیز کمافیالسابق تعطیل خواهند بود و بازگشایی نمیشوند. بیشترین میزان سرایت در حملونقل عمومی است و ما نگران این امر هستیم.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با تعدادی از ایرانیان مقیم خارج از کشور درباره وضعیت کرونازده کشورهای غربی
شاهدان ایرانی غرب وحشی
سخنگوی وزارتامورخارجه: بهخاطر موفقیت ایران در مدیریت کرونا، تقاضای اتباع ایرانی مقیم خارج برای بازگشت به کشورمان زیاد شده است
میکائیل دیانی: روزهای اولی که موضوع کرونا در چین جدی شده بود، پدرم تعریف میکرد یکی از همکارانش نگران حال دختر و دامادش در چین است. بنده خدا میگفت «آنها قرار بود به ایران برگردند که بعد از ماجراهای آبان تصمیم گرفتند همان جا بمانند اما بعد از کرونا میخواستند به ایران برگردند ولی دیگر امکانش را نداشتند». آن موقع ما تصوری از اینکه کرونا قرار است جهان را دربر بگیرد نداشتیم اما حالا خبر کرونا و مبتلایان و جانباختگان آن در همه جای جهان شنیده میشود. آن روز مسأله ذهنی من صرفا همین خانواده همکار پدرم بود اما حالا یک سوال جدی که ما کمتر به آن توجه کردهایم وضعیت سلامتی و رسیدگی به ایرانیهای مقیم در سراسر جهان است؛ چند نفر مبتلا داریم؟ چند نفر از هموطنانمان در دیار غربت جان باختهاند و ما خبر آنها را نداریم؟ آیا خدمات و امکاناتی که کشورهای مختلف به اتباع خود میدهند به شهروندان غیربومیشان هم تعلق میگیرد؟ با این سوالها سراغ چند آشنا در کشورهای مختلف اروپایی و آمریکایی رفتم.
آمار سازمان ثبت احوال ایران نشان میدهد کانادا در کنار انگلستان، میزبان 410 هزار ایرانی مهاجر است. بر اساس این آمار، آمریکا با یک میلیون و 400 هزار ایرانی، رتبه یک ایرانیان خارج کشور را دارد. عمده ایرانیان در جنوب کالیفرنیا هستند با 600 هزار نفر و بقیه بیشتر در ایالات تگزاس، ویرجینیا، مریلند، سیاتل، آتلانتا و نیویورکی هستند که امروز بیشترین آمار مبتلایان کرونا و مرگومیر ناشی از آن را در خود دارد.
دوستی قدیمی دارم که برای تحصیل به آمریکا رفت و حالا آنجا زندگی میکند. درباره وضعیت ایرانیهای آنجا پرسیدم؛ محمد میگفت: «شایعهای را در ایران به راه انداختهاند که پدر و مادرم هم دیروز در تماس تلفنی به من میگفتند و من خندهام گرفته بود. میگفتند در فضای مجازی میگویند در آمریکا به هر شهروند 2000 دلار تعلق میگیرد، این حرف واقعی نیست. آنچه دولت گفته 1200 دلار است که خرج یک ماه من هم نمیشود؛ تازه این در حالی است که این پول را بدهند، هنوز که چیزی ندادهاند. در ایران دلار را بر اساس ریال محاسبه میکنند و میگویند اوه چقدر به اینها میرسند در حالی که این پول برای اینجا و در این خرجها عددی نمیشود». درباره ایرانیها به صورت خاص خبری نداشت و میگفت: «اینجا اجازه نمیدهند اخبار براحتی پخش شود اما به طور کلی آنچه اتفاق میافتد هم تفاوت قائل شدن بین آمریکایی و غیرآمریکایی است و هم تفاوت بین سفیدپوست و رنگینپوست. فشار روی غیرآمریکاییها و رنگینپوستان زیاد است، مخصوصا نسبت به چینیها که نگاه خصمانه دارند. نژادپرستی خیلی پررنگ شده و اخبار صف کشیدنها برای خرید اسلحه از همین حیث است».
با دوست دیگری در آمریکا تماس گرفتم. «عطیه ساکنی» در ایالت کنتاکی زندگی میکند. او درباره این کمک دولتی گفت: «کمکهای نقدی به کسانی که گرینکارت دارند یا سیتیزن هستند تعلق میگیرد اما از دوستان ما که مشمول طرح کمک اضطراری میشوند، هنوز کسی کمکی دریافت نکرده است». پرسیدم وضعیت دانشجویان ایرانی چگونه است؟ گفت: «با توجه به اینکه این کمک به دانشجویانی که بیشتر از ۵ سال در آمریکا زندگی کردهاند و گذرنامه J یا F دارند تعلق میگیرد، اکثر دانشجویان مهاجر ایرانی (که اکثرا گرینکارت ندارند و سیتیزن نیستند) مشمول این طرح قرار نمیگیرند و کمک را دریافت نمیکنند. از طرف دیگر دوستانمان که دانشجو هستند و اواخر تحصیلشان است و طبق روال معمول از الان باید به فکر پیدا کردن کار باشند و برای شرکتها و کارخانههای مختلف درخواست خود برای کار را ارسال کنند، مشغول پیدا کردن کار هستند اما اکثرا ریجکت میشوند، چون شرکتها الان با نیروهای قبلی خود هم به مشکل خوردهاند و در این وضعیت نیروی جدید نمیخواهند و این استرس بچهها و نگرانی نسبت به آیندهشان را بالا برده؛ دوستان دیگرمان هم که بتازگی (در یک سال اخیر) مشغول کار شدهاند استرس بیکار شدن دارند».
عطیه در ایالتی است که آمار کرونا در آن پایین است و به نسبت غرب آمریکا، ایرانی هم در آن کمتر است اما میگفت: «در شهر لاسوگاس ایالت نوادا که ایرانی زیادتر است، چند مورد ایرانی مبتلا به کرونا داریم که به دستور اداره بهداشت در منزل قرنطینه شدهاند». او میگفت: «آمریکا مهاجران زیادی دارد اما دولت آمار تفکیکیای درباره اینکه مبتلایان چه ملیتی دارند منتشر نمیکند و این باعث نگرانی ملیتهای مختلف شده، بویژه ما ایرانیها که علقه و ارتباط بیشتری با هم داریم در این ایام بیش از دیگران نگران حال همدیگریم».
درباره امکانات و دسترسی به کالاهای مصرفی هم سوال کردم که گفت: «ما روزهای اول قرنطینه و همان روزهایی که اوج بحران کمبود مواد غذایی و وسایل بهداشتی بود، مجبور شدیم برای تهیه بعضی اقلام مورد نیازمان به شهر دیگری در نزدیکی محل زندگیمان برویم که البته باز هم نتوانستیم بعضی چیزها را تهیه کنیم. الان وضعیت فروشگاهها بهتر است و قفسهها پر شدهاند، هر چند ما و دوستان ایرانیمان هنوز نتوانستهایم ماسک (حتی ماسک ساده) در فروشگاههای حضوری پیدا کنیم. استاد چینی همسرم وقتی فهمید نتوانستیم ماسک پیدا کنیم چند عدد ماسک برایمان آورد، و گذاشت پشت در خانهمان».
از طریق توئیتر با یکی از خبرنگاران حاضر در آمریکا که خواست اسمش فاش نشود هم صحبت کردم. او در روزهای ابتدای شیوع کرونا بیماری مشکوک به کرونا داشته که به بیمارستان استنفورد مراجعه کرده بود. میگفت: «در وهله اول از من درخواست کارت بیمه یا هزینه نکردند، معاینهام کردند و هیچ سوال و جوابی درباره بیمه و هزینه امور انجام نشد اما وقتی میخواستم خارج شوم آدرسم را گرفتند و بعد صورتحساب را مثلا حدود یک هفته بعد به خانهام فرستادند؛ از آن صورتحسابها که تا مدتها دمار از روزگارت درمیآورد!» درباره مراکز درمانی میگفت: «از همان ابتدای اعلام کرونا کلیه مراکز درمانی بسته بود. در پارکینگ بیمارستانها تیمهایی مستقر کردند و گفتند هر کس مشکل یا علایمی دارد با ماشین بیاید پارکینگ و حق ورود به محوطه بیمارستان را ندارد و بعد از چکهای مورد نظر اجازه ورود میدادند. سایر خدمات درمانی هم تقریبا متوقف است».
وی درباره وضعیت ایرانیها و دیگر مهاجران هم گفت: «عمده مهاجران خدماتی و کارگر و کارمند این بخشاند. قانون کار، الزام و اجباری برای کارفرما نگذاشته که حتما مرخصی کرونا بدهد و البته اغلب کارفرماها داوطلبانه به این جنبش پیوستند اما اگر کارفرما اراده نکرده باشد شما مجبور به حضور سر کارید. برای همین هم پیشبینی میشود بسیاری از کارگران با انکار علایم بیماری سر کار حاضر شوند و این موضوع منجر به شیوع گسترده شود. اینکه تعداد بیشتر کروناییها در آمریکا هم مربوط به رنگینپوستان و مهاجران است به همین موضوع مربوط میشود».
محمد دندانپزشکی است در ایالت کالیفرنیا؛ او درباره وضعیتشان میگوید: « ایرانیهایی که در ایالت کالیفرنیا زندگی میکنند، میگویند آمریکا دیر جنبید و اگر از اول مثل چین قرنطینه کرده بود و شل نمیگرفت آمار بالا نمیرفت؛ اما آنچه برای ما شانس بود این است که فرماندار ایالت کالیفرنیا از دولت مرکزی جلوتر رفت و وقتی ترامپ به کرونا و مردم بیتفاوتی کرد، اینجا کار را جدیتر گرفتند».
خود آمریکاییها حالا خیلی به آمارهای منتشره از سوی دولتمردانشان اعتماد ندارند و این نگرانی درباره افرادی که تابعیت آمریکایی ندارند دوچندان است. به گزارش گلوبال نیوز نتورک، اطلاعات مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای همهگیر درباره نژاد مبتلایان و قربانیان کرونا در آمریکا ناقص است، چرا که در ۳۰ درصد موارد نژاد قربانیان و مبتلایان مشخص نیست. همچنین شهردار شیکاگو اعلام کرد ۷۲درصد جانباختگان ناشی از کرونا در این شهر آمریکایی را سیاهپوستان شامل میشوند. «لوری لایت فوت» در مصاحبهای با شبکه سیبیاس گفت وی به مقامهای پزشکی دستور داده هنگام انجام آزمایش کرونا، اطلاعات جمعیتی افراد نیز گردآوری شود که طبق آمار، سفیدپوستان ۴۹ درصد و سیاهپوستان ۳۰درصد جمعیت شهر شیکاگو را تشکیل میدهند اما شمار جانباختگان کرونا در میان سیاهپوستان ۷۲ درصد است. این وضعیت سیاهپوستان آمریکایی است. در حال حاضر دولت هیچ آماری از تابعیت افرادی که مبتلا میشوند و میمیرند نمیدهد، مانند اتفاقی که در انگلستان میافتد و نگرانیها تا حدی پیش رفته که گروهی از ایرانیان در لندن در حال سرشماری از وضعیت ایرانیهای ساکن انگلیس هستند.
فاطمه روشندل، عضو انجمن اسلامی لندن است. با او تماس گرفتم تا از وضعیت ایرانیهای مقیم انگلیس بپرسم. آنجا مسأله بسیار حیاتی است چون سیاست غلط بوریس جانسون درباره مصونیت گلهای شیوع کرونا را بیشتر از کشورهای دیگر کرده است. میگفت: «چند بار از طریق انجمن اسلامی رجوع کردهایم که آمار تفکیکی ایرانیان مبتلا یا جانباخته را بگیریم اما کسی آمار نمیدهد؛ حالا گروهی از مرکز اسلامی در انگلیس در حال جمعآوری اطلاعات ایرانیها و وضعیتشان درباره کرونا است». نگرانی خانوادههای ایرانیهای مقیم در کشورهای غربی هر روز بیشتر میشود و عدم اعلام اخبار و اطلاعات آنها از سوی دولتهای غربی هر روز این نگرانیها را بیشتر کرده است. علاوه بر آمریکا و انگلیس، تعداد ایرانیان حاضر در فرانسه، کانادا، آلمان و ایتالیا هم زیاد است، کشورهایی که وضعیتی بحرانی در شیوع کرونا دارند.
***
[اشتیاق ایرانیان برای بازگشت به وطن]
سیدعباس موسوی*: برای وزارت امور خارجه مسأله دانشجویان و دیگر اتباع ایرانی که در کشورهای مختلف حضور دارند، بسیار مهم است. در شرایطی که کرونا به یک معضل جهانی تبدیل شده و کشورهای مختلف را درگیر خود کرده است، اهمیت سلامت جان هموطنانمان برای ما بسیار بیشتر از پیش هم شده است. همچنان که میدانید، با تلاش وزارت بهداشت و دیگر دستگاهها در ستاد ملی مبارزه با کرونا ایران کنترل خوبی در مهار کرونا داشته است؛ کنترلی که از بسیاری کشورهای مدعی بهتر بوده است. طبیعی است که در این حالت اتباع ایرانی دلشان بخواهد که به کشور بازگردند یا اینکه اگر خدای ناکرده بیمار شدهاند، بخواهند از امکانات درمانی کشور خودمان استفاده کنند. بنابراین تقاضا برای بازگشت اتباع ایرانی بویژه آنهایی که به شکل موقت جایی هستند یا دانشجو هستند، زیاد است.
در این وضعیت وزارت امور خارجه تلاش کرده است شرایط را برای بازگشت اتباع ایرانی فراهم کند. ما به اتباع ایرانی اعلام کردهایم به سفارتخانههای ما در کشور محل اقامتشان بروند و ثبتنام کنند تا آمار بگیریم. از سوی دیگر با ستاد فرماندهی مبارزه با کرونا که مرکزیت آن وزارت بهداشت است، هماهنگیها را برای آمدن آنها انجام میدهیم. روند بازگشت اتباع ایرانی درباره بعضی کشورها از جمله کشورهای همسایه، حاشیه خلیجفارس و هند اتفاق افتاده است.
از سوی دیگر ما تلاش کردیم خیلی از اتباع خارجی که کارگر یا تکنیسین بودند یا به عنوان توریست سیاحتی و زیارتی وارد ایران شده بودند، با هماهنگیهایی که با دولتهای آنها شده است، با رعایت مسائل و پروتکلها بازگردند که بعضی بازگشتهاند و برخی هم هنوز در مسیر انجام اقدامات بازگشتند.
در این شرایط که هم در ایران کرونا وجود دارد و هم در کشورهای دیگر بویژه کشورهای اروپایی که کانون شیوع هستند و وضعیت آنها قرمز است، یکسری مقررات و پروتکلهای بهداشتی از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا تبیین و تعیین شده است که اتباع ایرانی متقاضی بازگشت به کشور باید آنها را رعایت کنند. بخشی از این پروتکلها ناظر به خروج از کشور مبدا است و بعد از رعایت آن باید سوار هواپیما شوند و هنگام پیاده شدن از هواپیما در ایران نیز یکسری پروتکلها اعم از تست مجدد، غربالگری و در صورت لزوم قرنطینه انجام میشود. تا آنجا که مطلعیم برخی از این عزیزان این پروتکلها را رعایت نکردند و حتی شنیده شده سری اول از دانشجویانی که وارد کشور شدند، تمکین نکردند و رفتارهای نامناسبی داشتند اما باید بدانند این برای سلامتی خودشان و دیگر هموطنان الزامی است.
وزارت بهداشت باید نگران حفظ جان و سلامت ملت ایران باشد و بدرستی در برابر عدم رعایت پروتکلها میایستد. تحقیقات نشان داده هر فرد میتواند تا بیش از 400 نفر را آلوده کند. اگر یک نفر بدون رعایت پروتکلها وارد جامعه شود، هم به خودش و خانوادهاش لطمه میزند و هم سلامت مردم ایران را به خطر میاندازد و طبیعی است وزارت بهداشت این ریسک را نکند و در برابر دانشجویان و اتباع ایرانی که هر جا هستند، اگر این مقررات را تمکین نکنند، اجازه ورود ندهد تا این اقدام انجام شود.
در مسیر سلامتی جان هموطنان ایرانی داخل و خارج از ایران وزارت امور خارجه نقش تسهیلکننده دارد، با دولتهای محل اقامت اتباع ایرانی رایزنیهای لازم را انجام میدهد، مجوزهای بهداشتی و مسافرتی و پرواز را اخذ میکند و دانشجویان و اتباع ایرانی را گروه گروه بازمیگرداند و همه اینها منوط به رعایت پروتکلهای مصوب وزارت بهداشت است و پس از انتقال هموطنان عزیز به داخل کشور، وزارت امور خارجه هیچ دخالتی در اعمال پروتکلهای بهداشتی ندارد و حفظ جان و سلامت مردم ایران به عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است و تمام اتباع کشور در هر شرایطی باید مقررات و پروتکلهای بهداشتی آن وزارتخانه را رعایت کنند.
* سخنگوی وزارت امور خارجه
ارسال به دوستان
در ادامه تنش میان رئیسجمهور و فرمانداران آمریکا دونالد ترامپ با انتشار توئیتهایی عجیب از مردم میشیگان، مینهسوتا و ویرجینیا خواست ایالتهایشان را آزاد کنند
رد داده!
گروه بینالملل: تعداد مبتلایان به کرونا در دنیا بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت همچنان سیر صعودی را میپیماید. عصر دیروز آمار مبتلایان به این بیماری در دنیا به 2.263.739 نفر و تعداد جان باختگان هم به 154.829 نفر رسید. آمریکا با 710.272 مبتلا و 37.175 جان باخته همچنان پیشتاز درگیرترین کشورهای جهان در این بیماری است.
آمریکاییها این روزها نه فقط به دلیل کمبود تجهیزات و ناتوانی دولت در اتخاذ تصمیم درست به عنوان راهبردی برای کنترل کرونا، بلکه بهواسطه ماجراجوییهای رئیسجمهورشان، روزهای عجیبی را سپری میکنند. درگیری تمام عیار دونالد ترامپ و فرمانداران ایالتها دیروز وارد فاز جدیدی شد. در ادامه تنش میان او و برخی فرمانداران آمریکایی بر سر زمان و مسؤول اعلام قرنطینه، دونالد ترامپ بهرغم تفویض اختیار به فرمانداران ایالتها برای برداشتن قوانین فاصلهگذاری اجتماعی جهت مبارزه با شیوع کرونا، طرفدارانش در 3 ایالت را که فرمانداران آنها بر ادامه این محدودیتها تأکید دارند، به تظاهرات دعوت کرد. فرمانداران دموکرات این 3 ایالت قصد ندارند به برنامه ترامپ برای لغو قرنطینه 29 ایالت تا اول مه بپیوندند.
روز جمعه طرفداران ترامپ در میشیگان در اقدامی بیسابقه اقدام به برگزاری نمایش قدرت مسلحانه کردند. کارشناسان میشیگان را به عنوان سنگ محک ترامپ برای ادامه یا توقف نمایش اعتراض حامیانش به فرمانداران ایالتها دانستند. حالا با دعوت ترامپ از حامیانش برای ادامه تظاهراتها در 3 ایالت دیگر عملا آمریکا وارد فاز کشمکش مسلحانه حامیان و مخالفان شرایط موجود در خیابانهای ایالتها شده است که میتواند به یک فاجعه منجر شود. ترامپ در 3 توئیت که تماماً با حروف بزرگ نوشته شده بود، از ایالتهای میشیگان، مینهسوتا و ویرجینیا نام برد و از طرفدارانش خواست این ایالتها را آزاد کنند. او نوشت: میشیگان را آزاد کنید! مینهسوتا را آزاد کنید! ویرجینیا را آزاد کنید! و حقوقتان در متمم دوم قانون اساسی را حفظ کنید. روزنامه نیویورکتایمز نوشته این اظهارات ترامپ با سخنان فراحزبی که او در سخنرانی پنجشنبهشب بر زبان آورد، فاصلههای زیادی دارد و حاکی از آن است که او علاقهای به مدیریت ملی جهت عبور از این بحران سلامت ندارد و در عوض به دنبال آن است با متفرق کردن کشور، پایگاه سیاسی خودش را تقویت کند.
ترامپ این روزها بشدت از احتمال اثرگذاری وضعیت اقتصادی ایجاد شده در آمریکا در نتیجه شیوع بیماری کرونا روی نتایج انتخابات ریاستجمهوری نوامبر 2020 نگران است. او در روزهای گذشته سعی کرده از خودش سلب مسؤولیت کند و دیگران را مقصر نشان دهد. وبگاه اینترسپت، در گزارشی که دیروز منتشر کرد به درخواست ترامپ از حامیان خود در ایالتهای مینهسوتا، میشیگان و ویرجینیا برای حضور در تظاهرات برای توقف قرنطینه اشاره کرد و نوشت: رئیسجمهور آمریکا از طرفداران خود خواسته خطر ویروس کشنده کرونا را به جان بخرند و در تظاهرات شرکت کنند تا دستور در خانه بمانید که از سوی فرمانداران دموکرات ایالتهای مینهسوتا، میشیگان و ویرجینیا صادر شده بود، لغو شود.
اینترسپت در این گزارش نوشت: رئیسجمهور آمریکا که علناً به دنبال این است رأیدهندگان آمریکایی را ترغیب کند فرمانداران ایالتهای خود را مقصر مشقتهای اقتصادی خود بدانند، در حساب توئیتر خود از این تظاهرات حمایت کرد. ترامپ که خود اوایل از قرنطینهای که موجب اختلال در وضعیت اقتصادی آمریکا شد حمایت کرده بود، اکنون به دنبال ترغیب رأیدهندگان در ایالتهایی است که فرمانداران آنان رقیب سیاسی او هستند. این مرکز تحلیلی آنلاین در ادامه نوشت: حمایت ترامپ از این گردهماییها، همزمان که آمار مرگومیر ناشی از ویروس کرونا در آمریکا به بیش از 37 هزار نفر رسیده، سؤالی را در اذهان به وجود میآورد که اگر او این گردهماییهای بزرگ برای طرفدارانش را امن میداند، چرا خود کاخ سفید را ترک نمیکند و به آنها ملحق نمیشود؟
اینترسپت در پاسخ به این پرسش نوشت: ترامپ این تفکر را دارد که میتواند در میانههای یک خیابان بایستد و به هر کسی که میخواهد شلیک کند اما حمایتها از او کم نشود، آن هم در حالی که او هیچوقت درباره شلیک به خودش هیچ حرفی نزده است.
* دعوای ترامپ با فرماندار نیویورک
فرمانداران زیادی در آمریکا با راهبردی که ترامپ به دنبال آن است مشکل دارند. داستان از آنجا شروع شد که ترامپ گفت اعلام زمان پایان قرنطینه با رئیس جمهوری است ولی فرمانداران این زمان را از اختیارات خود دانستند. فرماندار نیویورک اولین فرمانداری بود که مخاطب ترامپ در این مسیر بود. «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا در پیامی در توئیتر بشدت از «اندرو کوئمو» فرماندار ایالت نیویورک انتقاد کرد. وی در پیامی در توئیتر نوشت: «فرماندار کوئمو باید زمان بیشتری را صرف کار انجام دادن و زمان کمتری را برای شکوه کردن سپری کند. از این خارج شوید و کار انجام دهید. حرف زدن را متوقف کنید». ترامپ در ادامه نوشت: «ما برای شما هزاران تخت بیمارستان که به آن نیاز نداشتید یا از آن استفاده نکردید ساختیم و به شما تعداد زیادی دستگاه اکسیژنساز که شما باید داشته باشید دادیم و شما را در انجام تستهایی که باید انجام میدادید کمک کردیم». رئیس جمهور آمریکا در ادامه نوشت: «ما به نیویورک پول بسیار زیادی دادیم و بیش از هر ایالت دیگری به آنها کمک کرده و تجهیز کردهایم. این مردان و زنان بزرگی که این کار را انجام دادند از شما هیچ تشکری نشنیدند. آمار تو خوب نیست. کمتر حرف بزن و بیشتر عمل کن». گفتنی است فرماندار ایالت نیویورک چندی پیش گفته بود: «دولت ترامپ میدانست ویروس کرونا سرانجام به این کشور نیز خواهد رسید اما واکنش به آن دیرهنگام بود که باعث بروز فاجعه کنونی شد».
* پیشبینی جدید ترامپ از تلفات کرونا
رئیسجمهوری آمریکا که اوایل شیوع کرونا گفته بود اگر تا ۱۰۰ هزار نفر بر اثر کرونا کشته شوند، وی راضی است، دیروز پیشبینی کرد انتظار دارد تعداد قربانیان ویروس کرونا در این کشور در مجموع بین ۶۰ تا ۶۵ هزار نفر بشود. وی افزود معتقد است اوج شیوع ویروس کرونا در آمریکا عبور کرده و آمریکا بزودی به حالت قبل خود باز خواهد گشت و اقتصاد این کشور با در نظر گرفتن معیارهای بهداشتی بازگشایی خواهد شد. وی گفت آمریکا در حال حاضر به پادشاه دستگاههای تنفس مصنوعی (ونتیلاتور) تبدیل شده و قصد داریم تعدادی از این دستگاهها را به مکزیک بدهیم. ترامپ در ادامه این کنفرانس خبری گفت سران برخی کشورها به صورت پنهان از نحوه واکنش آمریکا به ویروس کرونا تمجید کردهاند.
* جولان کرونا در خانههای سالمندان آمریکا
بیتفاوتی جوامع غربی به سالمندان داستان تازهای نیست اما این روزها بار دیگر بحرانی بودن اوضاع به چشم آمد. ماجرای تلفات سالمندان در آمریکا به واسطه مرگومیر بالای کرونا در این کشور بیش از همیشه بحرانساز شده است. بر اساس گزارش روزنامه نیویورکتایمز، دستکم ۶ هزار و ۹۰۰ نفر از افراد سالخوردهای که در خانههای سالمندان آمریکا زندگی میکردهاند به دلیل ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست دادهاند. بر اساس آمار روزنامه نیویورکتایمز، حدود یکپنجم از قربانیان ویروس کرونا در آمریکا مربوط به خانههای سالمندان یا اماکن مراقبت طولانیمدت است. ماهیت خانه سالمندان این است که افراد زیادی که مستعد بیماری هستند در یک محیط تقریبا بسته زندگی میکنند و همین موضوع به انتشار سریع ویروس در اینگونه فضاها کمک میکند. تنها در یک مورد، پلیس ایالت نیوجرسی آمریکا پس از دریافت یک تماس ناشناس، جسد ۱۷ نفر را در یک خانه سالمندان پیدا کرد. اجساد این افراد درون یک اتاق که به صورت موقت برای نگهداری اجساد اختصاص یافته بود، نگهداری میشد. این خانه سالمندان مملو از افراد سالخورده بوده است. حدود یک و نیم میلیون نفر در خانههای سالمندان در ایالات متحده به سر میبرند و تنها در ایالت نیویورک تعداد سالمندانی که در خانههای سالمندان به دلیل ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست دادند از ۱۳۳۰ نفر به ۳۰۶۰ نفر افزایش یافته است.
* نگرانی بیمارستانهای آمریکا از توزیع ناعادلانه کمکها
از اولین روز شیوع کرونا در آمریکا تا همین امروز، بحث کمبود تجهیزات پزشکی مهمترین بحث کادر درمان آمریکا و پزشکان این کشور بوده است.
هر چند دولت آمریکا شروع به توزیع بسته حمایت مالی در میان بیمارستانها و پزشکان کرده است اما کادر درمانی در خط مقدم مقابله با ویروس کرونا نگران هستند که سهم کمتری به آنها پرداخت شود. کنگره آمریکا 100 میلیارد دلار برای کمک مستقیم به بیمارستانها و سایر مراکز بهداشتیای اختصاص داده که در خط مقدم مقابله با ویروس کرونا در این کشور هستند. تاکنون 30 میلیارد دلار به حساب بانکها واریز شده و وزارت بهداشت و خدمات انسانی گفته 70 میلیارد دیگر این هفته توزیع خواهد شد.
اما به دلیل وضعیت اضطراری، کنگره نظارت دقیقی بر نحوه توزیع این پولها و چگونگی استفاده بیمارستانها از این کمکها ندارد. این مسأله باعث نگرانی در میان بیمارستانها و مراکز بهداشتی شده و آنها مذاکرات فشردهای را شروع کردهاند تا مطمئن شوند سهم کمتری به آنها پرداخت نخواهد شد. بروس سیگل، رئیس «بیمارستانهای اساسی آمریکا» گفته روش توزیع وجوه توسط دولت بسیاری از اعضای ما و بیماران آنها را در نظر نمیگیرد.
* تعلیق پرستاران به دلیل درخواست برای ماسک
این خبر از عجیبترین خبرهایی است که از ابتدای شیوع کرونا در دنیا شنیدهاید. بیمارستانی در کالیفرنیا ۱۰ پرستار را به دلیل تقاضای آنها برای داشتن ماسک «N95» هنگام درمان بیماران کرونایی تعلیق کرد. بنا بر این گزارش، به این پرستاران گفته شده که ماسک به تعداد کافی وجود ندارد اما در همان روز تعدادی از همکاران خود را با ماسک برصورت دیدهاند. یکی از پرستاران تعلیقشده از کار گفت: ما زمان بیشتری را نسبت به پزشکان در کنار بیماران صرف میکنیم. این برخورد باعث شده احساس کنیم جان پزشکان برای آنها ارزش بیشتری دارد. پرستاران تعلیق شده به دلیل امتناع از انجام وظیفه به خاطر نداشتن تجهیزات ضروری، همچنین با احتمال اقدامات انضباطی دیگر مواجه هستند. «دیلی نیوز» گزارش داد از آنها خواسته شده از ماسکهای جراحی هنگام کار استفاده کنند اما به گفته آنها استفاده از این ماسکها برای کادر درمان که با بیماران حاد مبتلا به کرونا در تماس هستند، کافی نیست و جانشان را به خطر میاندازد.
* حمله شدیداللحن بایدن به ترامپ
معاون رئیسجمهور سابق آمریکا و تنها نامزد دموکرات باقیمانده در کارزار انتخابات ریاستجمهوری این کشور، با انتقاد شدید از عملکرد و اظهارات دونالد ترامپ در مقابله با ویروس کرونا، او را «کودک» توصیف کرد. جو بایدن، معاون رئیسجمهور سابق آمریکا در مصاحبه با شبکه «اماسانبیسی» درباره وضعیت جاری شیوع ویروس کرونا و عملکرد دونالد ترامپ صحبت کرد. بایدن که با اعلام تعلیق کارزار انتخاباتی «برنی سندرز» و حمایت این سناتور از وی در کارزار مقدماتی حزب دموکرات، عملا رقیب دموکرات ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری است، در این مصاحبه رئیسجمهور کشورش را «کودک» توصیف کرد. او گفت: «فرض بر این است که رئیسجمهور باید مسؤولیت کارها را برعهده بگیرد و او گفته است که من مسؤولیت هیچ چیزی را قبول نمیکنم و تقصیر من نبوده و شخص دیگری مقصر است. میدانم که این خیلی عجیب به نظر میرسد اما او دارد دقیقا کاری را میکند که ما به کودکانمان یاد میدهیم آن کار را نکنند و آن اینکه تقصیر را به گردن شخص دیگری نینداز. ببینید! این رئیسجمهور ایالات متحده است».
نامزد دموکرات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا همچنین در یک توئیت در این باره نوشت: «دونالد ترامپ مسؤول شیوع کرونا نیست اما او در قبال پاسخ کُند و غیرهماهنگ دولت مسؤولیت دارد. کارشناسان میگویند که اگر ما 2 هفته زودتر اقدام میکردیم، میشد جان افراد بیشتری را نجات داد. ترامپ در اتخاذ یک اقدام فوری ناکام ماند و ما داریم بهایش را میپردازیم».
* وزیر سابق کار آمریکا: ترامپ چشمان خود را روی همه چیز بست
کم نیستند مقامات قدیم و فعلی آمریکا که به انتقاد از رفتار ترامپ در دوره شیوع کرونا پرداختهاند. آخرین نفری که دیروز در این باره اظهار نظر کرد رابرت رایش، استاد دانشگاه و وزیر کار دولت کلینتون بود که صراحتا اعلام کرد: اولویت ترامپ هیچ وقت، سلامت مردم نبوده است. وی گفت: ترامپ سال ۲۰۱۸ مجوز انحلال «دفتر آمادگی در برابر بیماریهای همهگیر» در شورای امنیت ملی را براحتی صادر کرد و سال ۲۰۲۰ بودجه وزارت «بهداشت و خدمات انسانی آمریکا» و مرکز کنترل و پیشگیری بیماری در این کشور را کاهش داد. وظیفه «دفتر آمادگی در برابر بیماریهای همهگیر» این بود که دستورالعمل «بیماریهای همهگیر» را بعد از اینکه رهبران جهان نتوانستند بخوبی با بیماری ابولا در سال ۲۰۱۴ مقابله کنند، دنبال کند. اما ترامپ در اولین سال ریاستجمهوری خود این دفتر را منحل کرد. اگر او به دستورالعملهای این دفتر عمل کرده بود دولت وی آمادگی کافی برای مقابله با ویروس کرونا را داشت. وی افزود: هجدهم ژانویه ۲۰۲۰ وزیر بهداشت و خدمات انسانی آمریکا نیز با ترامپ صحبت و تأکید کرد که همزمان با خروج دیپلماتهای آمریکایی از ووهان چین، احتمال انتقال این ویروس وجود دارد. 2 روز بعد، شیوع ویروس کرونا در آمریکا تأیید شد. به گفته وی، ترامپ این بحران را کماهمیت جلوه داد و بدون اساس پیشبینی کرد که وقتی هوا گرمتر شود این ویروس نیز از بین خواهد رفت. آنجا بود که ترامپ تصمیم گرفت چشمان خود را روی همه چیز ببندد. وی بعد از این اتفاقات، بیستوچهارم فوریه به مردم آمریکا یادآوری کرد که بازار بورس در حال طی کردن سیر صعودی است. روز بعد مقامات مرکز کنترل و پیشگیری بیماری در آمریکا زنگ خطر را به صدا درآوردند که زندگی روزمره میتواند بشدت مختل شود. وی در نهایت گفت: عملکرد ترامپ، رهبری محسوب نمیشود. وی تنها زمانی که بازار بورس افت داشت، حواس خود را جمع کرد اما به جای اینکه به مردم آمریکا کمک کند، به شرکتهای این کشور، بودجه ۵۰۰ میلیارد دلاری ارائه کرد.
***
[برپایی خیمه تحقیقات بیولوژیک آمریکا بیخ گوش روسها]
ترور بیولوژیک از ابتدای خلقت انسان بخشی از راهکارها برای مبارزه و نابودی دشمنان بوده است. از ساخت سمهای ابداعی بشر در هزاران سال پیش تا امروز این داستان ادامه داشته است. ویروس کرونا اما سبب شد افکارعمومی دنیا برای نخستینبار توجه ویژهای به رفتار برخی قدرتها برای ساخت ویروس و به راه انداختن جنگ بیولوژیک برای مقابله با دشمنان خود داشته باشند. دیروز روسها در اقدامی کمسابقه دست به افشاگری درباره تلاش آمریکاییها برای تحقیقات بیولوژیک در گرجستان زدند. سخنگوی وزارت خارجه روسیه گفت که نمایندگانی از وزارت دفاع آمریکا اخیرا بعد از دیدار از مرکز بهداشتی «ریچارد لوگار» گرجستان، به طرف گرجی پیشنهاد دادهاند دامنه تحقیقات بیولوژیک این مرکز را توسعه و گسترش دهد. ماریا زاخارووا طی کنفرانس خبری گفت، مسکو میداند که آمریکا به گرجستان پیشنهاد توسعه برنامه تحقیقات نظامی در آزمایشگاه بیولوژی «لوگار» واقع در نزدیکی تفلیس داده است. به گزارش خبرگزاری نووستی، زاخارووا گفت: «ما به هر حال تقویت حضور بیولوژیک مستقیم آمریکا در خارج را متوجه شدهایم». وی ادامه داد: «مسکو اطلاعاتی به دست آورده که نشان میدهد نمایندگانی از وزارت دفاع آمریکا اخیراً از مرکز بهداشتی «ریچارد لوگار» گرجستان (واقع در حومه تفلیس، پایتخت گرجستان) دیدن کرده و در آنجا به طرف گرجی پیشنهاد دادهاند که دامنه تحقیقات بیولوژیک این مرکز را توسعه و گسترش دهند». سخنگوی وزارت خارجه روسیه گفت که این کشور بعید نمیداند آمریکاییها در چنین آزمایشگاههای موجود در سایر کشورها دست به توسعه و تنوعبخشی به عناصر منجر به بیماریهای خطرناک برای اهداف نظامی بزند. او در پایان گفت: «قطعا نمیتوان این واقعیت را که آمریکاییها اقدام به ایجاد زیرساخت دارای توانمندی بیولوژیک خطرناک احتمالی در اطراف مرزهای روسیه کردهاند، نادیده گرفت».
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با تعدادی از ایرانیان مقیم خارج از کشور درباره وضعیت کرونازده کشورهای غربی
شاهدان ایرانی غرب وحشی
میکائیل دیانی: روزهای اولی که موضوع کرونا در چین جدی شده بود، پدرم تعریف میکرد یکی از همکارانش نگران حال دختر و دامادش در چین است. بنده خدا میگفت «آنها قرار بود به ایران برگردند که بعد از ماجراهای آبان تصمیم گرفتند همان جا بمانند اما بعد از کرونا میخواستند به ایران برگردند ولی دیگر امکانش را نداشتند». آن موقع ما تصوری از اینکه کرونا قرار است جهان را دربر بگیرد نداشتیم اما حالا خبر کرونا و مبتلایان و جانباختگان آن در همه جای جهان شنیده میشود. آن روز مسأله ذهنی من صرفا همین خانواده همکار پدرم بود اما حالا یک سوال جدی که ما کمتر به آن توجه کردهایم وضعیت سلامتی و رسیدگی به ایرانیهای مقیم در سراسر جهان است؛ چند نفر مبتلا داریم؟ چند نفر از هموطنانمان در دیار غربت جان باختهاند و ما خبر آنها را نداریم؟ آیا خدمات و امکاناتی که کشورهای مختلف به اتباع خود میدهند به شهروندان غیربومیشان هم تعلق میگیرد؟ با این سوالها سراغ چند آشنا در کشورهای مختلف اروپایی و آمریکایی رفتم.
آمار سازمان ثبت احوال ایران نشان میدهد کانادا در کنار انگلستان، میزبان 410 هزار ایرانی مهاجر است. بر اساس این آمار، آمریکا با یک میلیون و 400 هزار ایرانی، رتبه یک ایرانیان خارج کشور را دارد. عمده ایرانیان در جنوب کالیفرنیا هستند با 600 هزار نفر و بقیه بیشتر در ایالات تگزاس، ویرجینیا، مریلند، سیاتل، آتلانتا و نیویورکی هستند که امروز بیشترین آمار مبتلایان کرونا و مرگومیر ناشی از آن را در خود دارد.
دوستی قدیمی دارم که برای تحصیل به آمریکا رفت و حالا آنجا زندگی میکند. درباره وضعیت ایرانیهای آنجا پرسیدم؛ محمد میگفت: «شایعهای را در ایران به راه انداختهاند که پدر و مادرم هم دیروز در تماس تلفنی به من میگفتند و من خندهام گرفته بود. میگفتند در فضای مجازی میگویند در آمریکا به هر شهروند 2000 دلار تعلق میگیرد، این حرف واقعی نیست. آنچه دولت گفته 1200 دلار است که خرج یک ماه من هم نمیشود؛ تازه این در حالی است که این پول را بدهند، هنوز که چیزی ندادهاند. در ایران دلار را بر اساس ریال محاسبه میکنند و میگویند اوه چقدر به اینها میرسند در حالی که این پول برای اینجا و در این خرجها عددی نمیشود». درباره ایرانیها به صورت خاص خبری نداشت و میگفت: «اینجا اجازه نمیدهند اخبار براحتی پخش شود اما به طور کلی آنچه اتفاق میافتد هم تفاوت قائل شدن بین آمریکایی و غیرآمریکایی است و هم تفاوت بین سفیدپوست و رنگینپوست. فشار روی غیرآمریکاییها و رنگینپوستان زیاد است، مخصوصا نسبت به چینیها که نگاه خصمانه دارند. نژادپرستی خیلی پررنگ شده و اخبار صف کشیدنها برای خرید اسلحه از همین حیث است».
با دوست دیگری در آمریکا تماس گرفتم. «عطیه ساکنی» در ایالت کنتاکی زندگی میکند. او درباره این کمک دولتی گفت: «کمکهای نقدی به کسانی که گرینکارت دارند یا سیتیزن هستند تعلق میگیرد اما از دوستان ما که مشمول طرح کمک اضطراری میشوند، هنوز کسی کمکی دریافت نکرده است». پرسیدم وضعیت دانشجویان ایرانی چگونه است؟ گفت: «با توجه به اینکه این کمک به دانشجویانی که بیشتر از ۵ سال در آمریکا زندگی کردهاند و گذرنامه J یا F دارند تعلق میگیرد، اکثر دانشجویان مهاجر ایرانی (که اکثرا گرینکارت ندارند و سیتیزن نیستند) مشمول این طرح قرار نمیگیرند و کمک را دریافت نمیکنند. از طرف دیگر دوستانمان که دانشجو هستند و اواخر تحصیلشان است و طبق روال معمول از الان باید به فکر پیدا کردن کار باشند و برای شرکتها و کارخانههای مختلف درخواست خود برای کار را ارسال کنند، مشغول پیدا کردن کار هستند اما اکثرا ریجکت میشوند، چون شرکتها الان با نیروهای قبلی خود هم به مشکل خوردهاند و در این وضعیت نیروی جدید نمیخواهند و این استرس بچهها و نگرانی نسبت به آیندهشان را بالا برده؛ دوستان دیگرمان هم که بتازگی (در یک سال اخیر) مشغول کار شدهاند استرس بیکار شدن دارند».
عطیه در ایالتی است که آمار کرونا در آن پایین است و به نسبت غرب آمریکا، ایرانی هم در آن کمتر است اما میگفت: «در شهر لاسوگاس ایالت نوادا که ایرانی زیادتر است، چند مورد ایرانی مبتلا به کرونا داریم که به دستور اداره بهداشت در منزل قرنطینه شدهاند». او میگفت: «آمریکا مهاجران زیادی دارد اما دولت آمار تفکیکیای درباره اینکه مبتلایان چه ملیتی دارند منتشر نمیکند و این باعث نگرانی ملیتهای مختلف شده، بویژه ما ایرانیها که علقه و ارتباط بیشتری با هم داریم در این ایام بیش از دیگران نگران حال همدیگریم».
درباره امکانات و دسترسی به کالاهای مصرفی هم سوال کردم که گفت: «ما روزهای اول قرنطینه و همان روزهایی که اوج بحران کمبود مواد غذایی و وسایل بهداشتی بود، مجبور شدیم برای تهیه بعضی اقلام مورد نیازمان به شهر دیگری در نزدیکی محل زندگیمان برویم که البته باز هم نتوانستیم بعضی چیزها را تهیه کنیم. الان وضعیت فروشگاهها بهتر است و قفسهها پر شدهاند، هر چند ما و دوستان ایرانیمان هنوز نتوانستهایم ماسک (حتی ماسک ساده) در فروشگاههای حضوری پیدا کنیم. استاد چینی همسرم وقتی فهمید نتوانستیم ماسک پیدا کنیم چند عدد ماسک برایمان آورد، و گذاشت پشت در خانهمان».
از طریق توئیتر با یکی از خبرنگاران حاضر در آمریکا که خواست اسمش فاش نشود هم صحبت کردم. او در روزهای ابتدای شیوع کرونا بیماری مشکوک به کرونا داشته که به بیمارستان استنفورد مراجعه کرده بود. میگفت: «در وهله اول از من درخواست کارت بیمه یا هزینه نکردند، معاینهام کردند و هیچ سوال و جوابی درباره بیمه و هزینه امور انجام نشد اما وقتی میخواستم خارج شوم آدرسم را گرفتند و بعد صورتحساب را مثلا حدود یک هفته بعد به خانهام فرستادند؛ از آن صورتحسابها که تا مدتها دمار از روزگارت درمیآورد!» درباره مراکز درمانی میگفت: «از همان ابتدای اعلام کرونا کلیه مراکز درمانی بسته بود. در پارکینگ بیمارستانها تیمهایی مستقر کردند و گفتند هر کس مشکل یا علایمی دارد با ماشین بیاید پارکینگ و حق ورود به محوطه بیمارستان را ندارد و بعد از چکهای مورد نظر اجازه ورود میدادند. سایر خدمات درمانی هم تقریبا متوقف است».
وی درباره وضعیت ایرانیها و دیگر مهاجران هم گفت: «عمده مهاجران خدماتی و کارگر و کارمند این بخشاند. قانون کار، الزام و اجباری برای کارفرما نگذاشته که حتما مرخصی کرونا بدهد و البته اغلب کارفرماها داوطلبانه به این جنبش پیوستند اما اگر کارفرما اراده نکرده باشد شما مجبور به حضور سر کارید. برای همین هم پیشبینی میشود بسیاری از کارگران با انکار علایم بیماری سر کار حاضر شوند و این موضوع منجر به شیوع گسترده شود. اینکه تعداد بیشتر کروناییها در آمریکا هم مربوط به رنگینپوستان و مهاجران است به همین موضوع مربوط میشود».
محمد دندانپزشکی است در ایالت کالیفرنیا؛ او درباره وضعیتشان میگوید: « ایرانیهایی که در ایالت کالیفرنیا زندگی میکنند، میگویند آمریکا دیر جنبید و اگر از اول مثل چین قرنطینه کرده بود و شل نمیگرفت آمار بالا نمیرفت؛ اما آنچه برای ما شانس بود این است که فرماندار ایالت کالیفرنیا از دولت مرکزی جلوتر رفت و وقتی ترامپ به کرونا و مردم بیتفاوتی کرد، اینجا کار را جدیتر گرفتند».
خود آمریکاییها حالا خیلی به آمارهای منتشره از سوی دولتمردانشان اعتماد ندارند و این نگرانی درباره افرادی که تابعیت آمریکایی ندارند دوچندان است. به گزارش گلوبال نیوز نتورک، اطلاعات مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای همهگیر درباره نژاد مبتلایان و قربانیان کرونا در آمریکا ناقص است، چرا که در ۳۰ درصد موارد نژاد قربانیان و مبتلایان مشخص نیست. همچنین شهردار شیکاگو اعلام کرد ۷۲درصد جانباختگان ناشی از کرونا در این شهر آمریکایی را سیاهپوستان شامل میشوند. «لوری لایت فوت» در مصاحبهای با شبکه سیبیاس گفت وی به مقامهای پزشکی دستور داده هنگام انجام آزمایش کرونا، اطلاعات جمعیتی افراد نیز گردآوری شود که طبق آمار، سفیدپوستان ۴۹ درصد و سیاهپوستان ۳۰درصد جمعیت شهر شیکاگو را تشکیل میدهند اما شمار جانباختگان کرونا در میان سیاهپوستان ۷۲ درصد است. این وضعیت سیاهپوستان آمریکایی است. در حال حاضر دولت هیچ آماری از تابعیت افرادی که مبتلا میشوند و میمیرند نمیدهد، مانند اتفاقی که در انگلستان میافتد و نگرانیها تا حدی پیش رفته که گروهی از ایرانیان در لندن در حال سرشماری از وضعیت ایرانیهای ساکن انگلیس هستند.
فاطمه روشندل، عضو انجمن اسلامی لندن است. با او تماس گرفتم تا از وضعیت ایرانیهای مقیم انگلیس بپرسم. آنجا مسأله بسیار حیاتی است چون سیاست غلط بوریس جانسون درباره مصونیت گلهای شیوع کرونا را بیشتر از کشورهای دیگر کرده است. میگفت: «چند بار از طریق انجمن اسلامی رجوع کردهایم که آمار تفکیکی ایرانیان مبتلا یا جانباخته را بگیریم اما کسی آمار نمیدهد؛ حالا گروهی از مرکز اسلامی در انگلیس در حال جمعآوری اطلاعات ایرانیها و وضعیتشان درباره کرونا است». نگرانی خانوادههای ایرانیهای مقیم در کشورهای غربی هر روز بیشتر میشود و عدم اعلام اخبار و اطلاعات آنها از سوی دولتهای غربی هر روز این نگرانیها را بیشتر کرده است. علاوه بر آمریکا و انگلیس، تعداد ایرانیان حاضر در فرانسه، کانادا، آلمان و ایتالیا هم زیاد است، کشورهایی که وضعیتی بحرانی در شیوع کرونا دارند.
***
[اشتیاق ایرانیان برای بازگشت به وطن]
سیدعباس موسوی*: برای وزارت امور خارجه مسأله دانشجویان و دیگر اتباع ایرانی که در کشورهای مختلف حضور دارند، بسیار مهم است. در شرایطی که کرونا به یک معضل جهانی تبدیل شده و کشورهای مختلف را درگیر خود کرده است، اهمیت سلامت جان هموطنانمان برای ما بسیار بیشتر از پیش هم شده است. همچنان که میدانید، با تلاش وزارت بهداشت و دیگر دستگاهها در ستاد ملی مبارزه با کرونا ایران کنترل خوبی در مهار کرونا داشته است؛ کنترلی که از بسیاری کشورهای مدعی بهتر بوده است. طبیعی است که در این حالت اتباع ایرانی دلشان بخواهد که به کشور بازگردند یا اینکه اگر خدای ناکرده بیمار شدهاند، بخواهند از امکانات درمانی کشور خودمان استفاده کنند. بنابراین تقاضا برای بازگشت اتباع ایرانی بویژه آنهایی که به شکل موقت جایی هستند یا دانشجو هستند، زیاد است.
در این وضعیت وزارت امور خارجه تلاش کرده است شرایط را برای بازگشت اتباع ایرانی فراهم کند. ما به اتباع ایرانی اعلام کردهایم به سفارتخانههای ما در کشور محل اقامتشان بروند و ثبتنام کنند تا آمار بگیریم. از سوی دیگر با ستاد فرماندهی مبارزه با کرونا که مرکزیت آن وزارت بهداشت است، هماهنگیها را برای آمدن آنها انجام میدهیم. روند بازگشت اتباع ایرانی درباره بعضی کشورها از جمله کشورهای همسایه، حاشیه خلیجفارس و هند اتفاق افتاده است.
از سوی دیگر ما تلاش کردیم خیلی از اتباع خارجی که کارگر یا تکنیسین بودند یا به عنوان توریست سیاحتی و زیارتی وارد ایران شده بودند، با هماهنگیهایی که با دولتهای آنها شده است، با رعایت مسائل و پروتکلها بازگردند که بعضی بازگشتهاند و برخی هم هنوز در مسیر انجام اقدامات بازگشتند.
در این شرایط که هم در ایران کرونا وجود دارد و هم در کشورهای دیگر بویژه کشورهای اروپایی که کانون شیوع هستند و وضعیت آنها قرمز است، یکسری مقررات و پروتکلهای بهداشتی از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا تبیین و تعیین شده است که اتباع ایرانی متقاضی بازگشت به کشور باید آنها را رعایت کنند. بخشی از این پروتکلها ناظر به خروج از کشور مبدا است و بعد از رعایت آن باید سوار هواپیما شوند و هنگام پیاده شدن از هواپیما در ایران نیز یکسری پروتکلها اعم از تست مجدد، غربالگری و در صورت لزوم قرنطینه انجام میشود. تا آنجا که مطلعیم برخی از این عزیزان این پروتکلها را رعایت نکردند و حتی شنیده شده سری اول از دانشجویانی که وارد کشور شدند، تمکین نکردند و رفتارهای نامناسبی داشتند اما باید بدانند این برای سلامتی خودشان و دیگر هموطنان الزامی است.
وزارت بهداشت باید نگران حفظ جان و سلامت ملت ایران باشد و بدرستی در برابر عدم رعایت پروتکلها میایستد. تحقیقات نشان داده هر فرد میتواند تا بیش از 400 نفر را آلوده کند. اگر یک نفر بدون رعایت پروتکلها وارد جامعه شود، هم به خودش و خانوادهاش لطمه میزند و هم سلامت مردم ایران را به خطر میاندازد و طبیعی است وزارت بهداشت این ریسک را نکند و در برابر دانشجویان و اتباع ایرانی که هر جا هستند، اگر این مقررات را تمکین نکنند، اجازه ورود ندهد تا این اقدام انجام شود.
در مسیر سلامتی جان هموطنان ایرانی داخل و خارج از ایران وزارت امور خارجه نقش تسهیلکننده دارد، با دولتهای محل اقامت اتباع ایرانی رایزنیهای لازم را انجام میدهد، مجوزهای بهداشتی و مسافرتی و پرواز را اخذ میکند و دانشجویان و اتباع ایرانی را گروه گروه بازمیگرداند و همه اینها منوط به رعایت پروتکلهای مصوب وزارت بهداشت است و پس از انتقال هموطنان عزیز به داخل کشور، وزارت امور خارجه هیچ دخالتی در اعمال پروتکلهای بهداشتی ندارد و حفظ جان و سلامت مردم ایران به عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است و تمام اتباع کشور در هر شرایطی باید مقررات و پروتکلهای بهداشتی آن وزارتخانه را رعایت کنند.
* سخنگوی وزارت امور خارجه
ارسال به دوستان
ترکش جنون ترامپ به صدای آمریکا گرفت
هرج و مرج در فضای سیاسی ایالات متحده هر روز نمایانتر میشود. آنارشی درونساختاری دستگاه حاکمه آمریکا فقط به اختلافات میان کاخ سفید و قوه مقننه (مثل دیوان عالی و افبیآی) یا حتی درون قوه مجریه میان رئیسجمهور و فرمانداران ایالات خلاصه نمیشود، بلکه حالا دونالد ترامپ با یکی از زیرمجموعههای وزارت خارجه نیز سر شاخ شده؛ وزارتخانهای که با حضور مایک پمپئو، بیشترین هماهنگی را با او داشته است. ماجرا از این قرار است که هفته گذشته و در ابتدای موج پروپاگاندای «چینهراسانه» کاخ سفید و دستگاه دیپلماسیاش برای منحرف کردن اذهان عمومی از فاجعه کرونا در ایالات متحده، خبرنامه رسمی نهاد ریاستجمهوری که با عنوان «16000 دیلی» شناخته میشود، به موازات حملاتی که علیه پکن انجام داد، رسانه دولت یعنی «صدای آمریکا» (VOA) را هم زیر آتش توپخانه خود گرفت. به عنوان مثال در خبری که به نقل از این خبرنامه در تارنمای رسمی کاخ سفید www.whitehouse.gov در بخش دیپلماسی خارجی (وزارت خارجه) منتشر شد، به شکلی حیرتانگیز، رسانه «صدای آمریکا» که توسط خود دولت اداره میشود متهم به همدستی با دستگاه تبلیغات دولت چین شد. در این گزارش (تصویر) خطاب به مردم آمریکا آمده است: «صدای آمریکا بهرغم همهگیری [کرونا] پول شما را خرج معرفی تبلیغات خارجی میکند».
چنان که از اشارات این خبر به گزارشهای شبکههای مختلف و چندزبانه VOA بر میآید، ترامپ و تیمش از این عصبانی هستند که چرا «صدای آمریکا» اخبار مربوط به موفقیت چینیها در مهار کرونا را بدون کم و کاست پوشش داده و در عوض به ابعاد فاجعهبار سوءمدیریت دولت ایالات متحده در مواجهه با همین بیماری در خاک این کشور انتقاد وارد کرده است. به عبارت بهتر، هدف کاخ سفید از وارد آوردن اتهام همکاری با بیگانه به «صدای آمریکا» که میتوان گفت ستون پنجم رسانهای واشنگتن محسوب میشود، عدم تحمل کوچکترین اشارهای به حقایق در این رسانه دولتی و زیر فشار گذاشتن آن برای سانسور محض اخبار مثبت دیگر کشورها و افتضاحات داخل آمریکا در جریان بحران کروناست. در نتیجه باید منتظر آن باشیم که هرج و مرج فعلی آمریکا همراه با تلاش جنونآمیز ترامپ برای اعمال دیکتاتوری، در حال تغییر پیشفرضهای دستگاه رسانهای سلطه از تکنیکهای فعلی کنترل ذهن و اغوای افکار عمومی جهان (بر اساس مهارت درآمیختن دروغ و راست) و تبدیل آنها به بلندگوهای خشک و بدون جذابیتی است که فقط اخبار تاییدشده کاخ سفید را بلغور میکنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|